شمارهٔ ۱۰۰ - استقبال از عارفی هروی
از آتش دل هر کس در سینه غمی دارد
چون نی که به سوز خود گرم است و دمی دارد
گو تیغ مکش هر دم بر غیر که از غیرت
پیوسته دل ریشم بر جان المی دارد
از تیره شب بختم غافل منشین امروز
کز سنبل تر خطّت بر مه رقمی دارد
سر در قدمش افکن ای دل که در این گلشن
چون سرو سرافراز است هر کاو قدمی دارد
از زهد ملاف ای دل کاندر صفت رندی
خوش نیست خیالی را با هرچه غمی دارد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از آتش دل هر کس در سینه غمی دارد
چون نی که به سوز خود گرم است و دمی دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش غم و ناراحتی دارد، مانند نی است که با سوز و آتش درونش گرم میشود و وقتی که صدایی از خود درمیآورد، گویی در حال ناله و زاری است.
گو تیغ مکش هر دم بر غیر که از غیرت
پیوسته دل ریشم بر جان المی دارد
هوش مصنوعی: تیغ را هر لحظه بر دیگران نکش، چون از غیرت دل من همیشه آغشته به درد و رنج است.
از تیره شب بختم غافل منشین امروز
کز سنبل تر خطّت بر مه رقمی دارد
هوش مصنوعی: امروز از خوشبختی خود غافل نشو، زیرا گلی که از شب تیره به دست آمده، بر چهره ماه اثر میگذارد و نشان خوشبختی را به جا میگذارد.
سر در قدمش افکن ای دل که در این گلشن
چون سرو سرافراز است هر کاو قدمی دارد
هوش مصنوعی: ای دل، سر خود را به پای او بگذار، زیرا در این باغ زیبا مانند درخت سروی است که هر کسی در اینجا قدم برمیدارد و مورد احترام قرار میگیرد.
از زهد ملاف ای دل کاندر صفت رندی
خوش نیست خیالی را با هرچه غمی دارد
هوش مصنوعی: از زهد و پارسایی ملا، ای دل، بدان که در وصف رند و بازیگوشی، خوب نیست که به خیال کسی آویخته شوی که با هر غمی دست به گریبان است.

خیالی بخارایی