شمارهٔ ۹۴
آزاد بندهای که قبول دلی شود
خرّم دلی که خاک ره مقبلی شود
ناچار هرکه در خط فرمان کاملی ست
روزی به یمن همّت او کاملی شود
از جان سرشتهاند تو را ورنه مشکل است
کاین شکل دلفریب ز آب و گلی شود
کس نیست جز نسیم که بگشاید ای دریغ
دل را به فکر زلف تو گر مشکلی شود
کشتی عمر غرقهٔ بحر غم است و نیست
زاین ورطه اش امید که بر ساحلی شود
سوزد درون چو مجمر و ترسم که عاقبت
راز دلم فسانهٔ هر محفلی شود
باشد خیالیا که متاع حدیث تو
روزی قبول خاطر صاحبدلی شود
شمارهٔ ۹۳ - استقبال از امیرخسرو دهلوی: یار جز در پیِ آزار دل ریش نرفتشمارهٔ ۹۵: آن شاخ گل خرامان در باغ چون برآید
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آزاد بندهای که قبول دلی شود
خرّم دلی که خاک ره مقبلی شود
هوش مصنوعی: آدمی که خود را از بندگی رها کند و دلش را به عشق کسی بسپارد، مانند کسی است که در خوشی به سر میبرد. و آن که به خاک پای محبوبش میافتد، از هر لحاظ راضی و خرم است.
ناچار هرکه در خط فرمان کاملی ست
روزی به یمن همّت او کاملی شود
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندگی خود به دستور و رهبری درست پایبند باشد، در آینده به برکت تلاش و ارادهاش به موفقیت و کمال میرسد.
از جان سرشتهاند تو را ورنه مشکل است
کاین شکل دلفریب ز آب و گلی شود
هوش مصنوعی: تو را از جان آفریدهاند، وگرنه دشوار است که این شکل زیبا و دلانگیز فقط از خاک و آب پدید آمده باشد.
کس نیست جز نسیم که بگشاید ای دریغ
دل را به فکر زلف تو گر مشکلی شود
هوش مصنوعی: تنها نسیم است که میتواند دل را از اندیشهی زلف تو باز کند، اگر مشکلی پیش بیاید، افسوس.
کشتی عمر غرقهٔ بحر غم است و نیست
زاین ورطه اش امید که بر ساحلی شود
هوش مصنوعی: کشتی عمر در دریای غم غرق شده و امیدی نیست که از این وضعیت رهایی پیدا کند و به ساحل نجات برسد.
سوزد درون چو مجمر و ترسم که عاقبت
راز دلم فسانهٔ هر محفلی شود
هوش مصنوعی: درونم مثل آتشگاه میسوزد و میترسم که در نهایت، راز دلم به داستان هر محفل و جمعی تبدیل شود.
باشد خیالیا که متاع حدیث تو
روزی قبول خاطر صاحبدلی شود
هوش مصنوعی: شاید روزی خواسته و احساس دلبرانهات مورد توجه و پسند یک دلسوز قرار گیرد.

خیالی بخارایی