گنجور

شمارهٔ ۹۰

هر دل که به عشق مبتلا نیست
واقف ز شکیب حال ما نیست
از فتنهٔ عشق سر کشیدن
در مذهب عاشقان روا نیست
رسم و ره یار بی وفایی
ز آن است که عمر را وفا نیست
ماییم و نیاز اگرچه آن نیز
در حدّ قبول هست یا نیست
این است خیالیا که باری
در طاعت بی دلان ریا نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر دل که به عشق مبتلا نیست
واقف ز شکیب حال ما نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که عاشق نیست و به عشق دچار نشده، از وضعیت و صبر ما بی‌خبر است.
از فتنهٔ عشق سر کشیدن
در مذهب عاشقان روا نیست
هوش مصنوعی: در عشق نمی‌توان از مشکلات و دردسرها فرار کرد، زیرا این جزء طبیعت عشق ورزی است و برای عاشقان غیرقابل قبول است که از این چالش‌ها بگذرند.
رسم و ره یار بی وفایی
ز آن است که عمر را وفا نیست
هوش مصنوعی: به این معنی است که یکی از نشانه‌های بی وفایی محبوبان این است که عمر انسان‌ها دائمی نیست و وفاداری در ارتباطات به راحتی ممکن است تحت تاثیر گذر زمان قرار گیرد.
ماییم و نیاز اگرچه آن نیز
در حدّ قبول هست یا نیست
هوش مصنوعی: ما هستیم و نیاز داریم، هرچند که این نیاز هم ممکن است در سطحی قابل قبول باشد یا نباشد.
این است خیالیا که باری
در طاعت بی دلان ریا نیست
هوش مصنوعی: این فرد خیالی است که هیچ گاه در انجام کارهای خوب و عبادت، دلی دروغین ندارد.