گنجور

شمارهٔ ۸۹

هر دُر اشکی که آمد چشم گریان را به دست
بر سرِ بازار سودای تو بر وجهی نشست
شیوهٔ رفتار اگر این است ای سرو بهشت
شاخ طوبی را بسی بر طرف جو خواهی شکست
سرو اگر لافد به بالای تو آب او مبر
سهل باشد زور کردن بر حریف زیر دست
میل دل با چشم او از غایت دیوانگی ست
عین بی عقلی ست صحبت داشتن با ترک مست
می‌کشد پیش خیال او خیالی نقد جان
درخور او نیست امّا هرکه هست و هرچه هست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر دُر اشکی که آمد چشم گریان را به دست
بر سرِ بازار سودای تو بر وجهی نشست
هوش مصنوعی: هر قطره اشکی که از چشم های گریان ریخته می‌شود، بر سر بازار عشق تو نشانی از درد و اندوه به جا می‌گذارد.
شیوهٔ رفتار اگر این است ای سرو بهشت
شاخ طوبی را بسی بر طرف جو خواهی شکست
هوش مصنوعی: اگر این گونه رفتار کنی ای سرو بهشت، خیلی زود شاخسار طوبی را در کنار جوی خواهید شکست.
سرو اگر لافد به بالای تو آب او مبر
سهل باشد زور کردن بر حریف زیر دست
هوش مصنوعی: اگر سرو به زیبایی و قد بلند خود ببالد، نباید خیال کنی که آب او به راحتی به پایین جاری می‌شود. بلکه باید بدانی که تلاش کردن برای زیر دست، کار ساده‌ای نیست.
میل دل با چشم او از غایت دیوانگی ست
عین بی عقلی ست صحبت داشتن با ترک مست
هوش مصنوعی: میل دل به چشمان او ناشی از دیوانگی است و در واقع نشانه‌ای از بی‌خردی به حساب می‌آید، چون صحبت کردن با یک معشوق جذاب و مست، منطقی ندارد.
می‌کشد پیش خیال او خیالی نقد جان
درخور او نیست امّا هرکه هست و هرچه هست
هوش مصنوعی: خیال او آن‌قدر زیبا و مجذوب‌کننده است که هر چیزی که به ذهن می‌آید، قابل مقایسه با آن نیست. اما در نهایت هر چیزی که وجود دارد، به نوعی وجود دارد و درک می‌شود.