شمارهٔ ۸۳
مرا که تحفهٔ جان در بدن هدایت توست
گناه کارم و امّید بر عنایت توست
تویی که غایت مقصود دردمندان را
نهایت کرم و لطف بی نهایت توست
امید هست کز این ره به منزلی برسیم
چو رهنمای همه عاقبت هدایت توست
کسی که بندهٔ فرمان توست آزاد است
علی الخصوص فقیری که در حمایت توست
خیالیا تو فقیری ولی به دولت عشق
سرود مجلس روحانیان حکایت توست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا که تحفهٔ جان در بدن هدایت توست
گناه کارم و امّید بر عنایت توست
هوش مصنوعی: من که جانم به خاطر هدایت تو در بدن قرار دارد، خطاکار هستم و امیدم فقط به لطف و رحمت توست.
تویی که غایت مقصود دردمندان را
نهایت کرم و لطف بی نهایت توست
هوش مصنوعی: تو هستی که دردکشیدگان در جستجوی آرامش و نیکی، تنها به رحمت و محبت بیپایان تو دست مییابند.
امید هست کز این ره به منزلی برسیم
چو رهنمای همه عاقبت هدایت توست
هوش مصنوعی: امید داریم که با این راه به مقصدی برسیم، زیرا هدایت نهایی ما به دست توست.
کسی که بندهٔ فرمان توست آزاد است
علی الخصوص فقیری که در حمایت توست
هوش مصنوعی: کسی که مطیع دستورات تو باشد، واقعاً آزاد است، به ویژه اگر آن شخص فقیر باشد و تحت حمایت تو قرار داشته باشد.
خیالیا تو فقیری ولی به دولت عشق
سرود مجلس روحانیان حکایت توست
هوش مصنوعی: خیالی تو که از نظر مالی وضعیت خوبی نداری، ولی عشق و احساساتت باعث شدهاند که به مقام و جایگاهی روحانی دست پیدا کنی.

خیالی بخارایی