شمارهٔ ۸
خطت چون از سواد شب رقم زد صفحهٔ مه را
بر او دیدم به مشکِ تر نوشته بارک الله را
چو ببریدی سر زلفینِ را امّید میدارم
که نزدیک است هنگام سحر شبهای کوته را
مپرس از اهل صورت ماجرای عاشقی ای دل
کز این معنی وقوفی نیست جز دلهای آگه را
اگرچه خویش را نرگس زاهل دید میدارد
چو نیکو بنگری او هم به کوری میرود ره را
خیالی دوش از آن معنی ز تسبیح تو دم میزد
که تعلیم سخن میکرد مرغانِ سحرگه را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خطت چون از سواد شب رقم زد صفحهٔ مه را
بر او دیدم به مشکِ تر نوشته بارک الله را
هوش مصنوعی: خط زیبای تو همچون شب، درخشندگیای به صفحهٔ ماه بخشید. وقتی آن را دیدم، گویی به وسیلهٔ مشک تازه، جملهٔ "بارک الله" را بر آن نوشته بودند.
چو ببریدی سر زلفینِ را امّید میدارم
که نزدیک است هنگام سحر شبهای کوته را
هوش مصنوعی: وقتی که از زلفهایت جدا شوم، امیدوارم که به زودی زمان سحر نزدیک میشود و شبهای کوتاه نیز فرا میرسند.
مپرس از اهل صورت ماجرای عاشقی ای دل
کز این معنی وقوفی نیست جز دلهای آگه را
هوش مصنوعی: از افراد ظاهری درباره داستان عاشقی نپرس، ای دل، چرا که تنها دلهای آگاه به این معنا میرسند و تو از آن بیخبری.
اگرچه خویش را نرگس زاهل دید میدارد
چو نیکو بنگری او هم به کوری میرود ره را
هوش مصنوعی: اگرچه او به خود میبالد و خود را زیبا میبیند، اما اگر به درستی نگاه کند متوجه میشود که در واقع از کور بودن و نادانی خود در مسیر زندگی بیخبر است.
خیالی دوش از آن معنی ز تسبیح تو دم میزد
که تعلیم سخن میکرد مرغانِ سحرگه را
هوش مصنوعی: دیشب خیال زیبایی از تو به یادم آمد که انگار در حال گفتن حقیقتی به مرغان صبحگاه بودی و به آنها زبان سخن گفتن را آموزش میدادی.