گنجور

شمارهٔ ۷۹

گریهٔ خون سرِ ره بر منِ درویش گرفت
عاقبت اشک طریق عجبی پیش گرفت
تا چرا نیش غمت تیز گذشت از جگرم
جگر ریش مرا هست توان بیش گرفت
با غم و درد دل و جان چو مدارا کردند
ناوک تو طرف جان و دل ریش گرفت
تا شکستی نرسد از طرف محتسبش
دم به خود برد صراحی و سر خویش گرفت
خیر شد عاقبت کار خیالی در عشق
تا کم این خردِ عاقبت‌اندیش گرفت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گریهٔ خون سرِ ره بر منِ درویش گرفت
عاقبت اشک طریق عجبی پیش گرفت
هوش مصنوعی: گریهٔ خونین من در مسیر زندگی‌ام به من دست داد و در نهایت اشکم راهی عجیب را در پیش گرفت.
تا چرا نیش غمت تیز گذشت از جگرم
جگر ریش مرا هست توان بیش گرفت
هوش مصنوعی: چرا درد و غم تو به شدت از درونم گذشت و جگرم را دریده است؟ من دیگر تاب این رنج را ندارم.
با غم و درد دل و جان چو مدارا کردند
ناوک تو طرف جان و دل ریش گرفت
هوش مصنوعی: با وجود غم و درد، دل و جان را تحمل کردند، اما تیر عشقت به جان و دل آنها زخم عمیقی زد.
تا شکستی نرسد از طرف محتسبش
دم به خود برد صراحی و سر خویش گرفت
هوش مصنوعی: تا زمانی که از طرف نگهبان میخانه خبری نرسد، او شیشه نوشیدنی را بر می‌دارد و سر خود را پایین می‌آورد.
خیر شد عاقبت کار خیالی در عشق
تا کم این خردِ عاقبت‌اندیش گرفت
هوش مصنوعی: در نهایت، ماجرای عشق به خوبی پیش رفت و این باعث شد که عقل و فکر باریک‌بین در مورد آینده کمتر به دردسر بیفتد.