شمارهٔ ۶۴
زلف تو را که شامِ پریشانی من است
صبح است عارض تو که در پشت دامن است
سرو سهی که داشت هواهای سرکشی
امروز پیش آن قد و بالا فروتن است
پیوسته چشم شوخ تو ز آن است سر گران
کش دم به دم ز تیغ تو خونی به گردن است
ای مه چه لاف می زنی از حسن بی حساب
پیش جمال یار حساب تو روشن است
کمتر ز کس نه ایم از آن دم که گفته ای
در پیش مردمان که خیالی سگ من است
شمارهٔ ۶۳: ز بس که عشق تو شوری به شهر و کو انداختشمارهٔ ۶۵ - استقبال از بساطی سمرقندی: سروِ بالای تو در عالم خوبی علم است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زلف تو را که شامِ پریشانی من است
صبح است عارض تو که در پشت دامن است
هوش مصنوعی: زلف تو برای من شبِ شلوغی و سردرگمی است، در حالی که صبح زیبا و نورانی تو پشت دامن تو پنهان شده است.
سرو سهی که داشت هواهای سرکشی
امروز پیش آن قد و بالا فروتن است
هوش مصنوعی: سروی بلند و زیبا که همیشه سرکشی میکرد، امروز در برابر قامت و زیبایی آن شخص فروتن شده است.
پیوسته چشم شوخ تو ز آن است سر گران
کش دم به دم ز تیغ تو خونی به گردن است
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و نازک تو همیشه دل مرا میفشارد و هر لحظه بر اثر عشق تو بر گردنم گوهری از خون وجود دارد.
ای مه چه لاف می زنی از حسن بی حساب
پیش جمال یار حساب تو روشن است
هوش مصنوعی: ای ماه، چه ادعایی میکنی درباره زیبایی بینهایت، در حالی که جلوه زیبایی محبوب روشن و مشخص است.
کمتر ز کس نه ایم از آن دم که گفته ای
در پیش مردمان که خیالی سگ من است
هوش مصنوعی: ما از هیچ کس کمتر نیستیم؛ به ویژه از وقتی که تو در جمع مردم گفتهای که تصور میکنی سگ من است.

خیالی بخارایی