گنجور

شمارهٔ ۶

تا دو چشم سیهت غارتِ جان کرد مرا
غم پنهان تو رسوای جهان کرد مرا
بارها عشق تو می گفت که رسوا کُنمت
هرچه می گفت غم عشق همان کرد مرا
این نشان بس ز وفا ترک کماندار تو را
که چو تیری به کف آورد نشان کرد مرا
گفتم ای اشک مرو هر طرفی گفت برو
کآنکه پرورد بدین گونه روان کرد مرا
شادکام از روش نظم خیالی ز آنم
که خیال سخنش ورد زبان کرد مرا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا دو چشم سیهت غارتِ جان کرد مرا
غم پنهان تو رسوای جهان کرد مرا
هوش مصنوعی: تا زمانی که چشمان سیاه تو قلب مرا تسخیر کرد، غم پنهانی که در وجود تو بود، باعث شد تا همه جهان از من سرگردان و رسوا شوند.
بارها عشق تو می گفت که رسوا کُنمت
هرچه می گفت غم عشق همان کرد مرا
هوش مصنوعی: عشق تو بارها به من می‌گفت که باعث رسوایی‌ام می‌شوی و هر آنچه که می‌گفت، در واقع غم عشق بود که مرا به چنین حالتی انداخت.
این نشان بس ز وفا ترک کماندار تو را
که چو تیری به کف آورد نشان کرد مرا
هوش مصنوعی: این نشان‌دهنده‌ی وفاداری توست که مثل تیری که در دست تیرانداز قرار دارد، مرا نشانه می‌گیرد.
گفتم ای اشک مرو هر طرفی گفت برو
کآنکه پرورد بدین گونه روان کرد مرا
هوش مصنوعی: گفتم ای اشک، از این سو به آن سو نرو، او گفت برو، چون کسی که مرا به این حال و سرنوشت دچار کرده است.
شادکام از روش نظم خیالی ز آنم
که خیال سخنش ورد زبان کرد مرا
هوش مصنوعی: خوشحالم از اینکه به خاطر نظم زیبای افکارش، حرف‌هایش تبدیل به موضوع صحبت‌های من شده است.