گنجور

شمارهٔ ۴۸

تا ز سودا زدگان عشق خریداری یافت
نقد جان صرف شد و حسن تو بازاری یافت
دل آشفته به چندین صفت قلبیِ خویش
طرّهٔ زلف تو را هندوی طرّاری یافت
زنگ بردار ز دل پاک و در آیینه ببین
کآخر از ساده دلی دولت دیداری یافت
عاقبت در طلبت صحبت یاری به هوس
سر نهادیم در این راه و نشد یاری یافت
سر کشید از مدد باد صبا سرو و بگفت
که سرافراز شود هرکه هواداری یافت
گرمی نظم خیالی ز قبول نظر است
ز آن به اندک هنری شهرت بسیاری یافت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا ز سودا زدگان عشق خریداری یافت
نقد جان صرف شد و حسن تو بازاری یافت
هوش مصنوعی: شخصی که غرق در عشق است، با خریداری مواجه می‌شود که جانش را برای زیبایی تو هزینه کرده و از این طریق بازار عشق رونق می‌یابد.
دل آشفته به چندین صفت قلبیِ خویش
طرّهٔ زلف تو را هندوی طرّاری یافت
هوش مصنوعی: دل آشفته‌ای که پر از احساسات مختلف است، در حالتی از سردرگمی و هیجان، زیبایی و جذابیت زلف‌های تو را مانند یک هنرمند هندی به تصویر کشیده است.
زنگ بردار ز دل پاک و در آیینه ببین
کآخر از ساده دلی دولت دیداری یافت
هوش مصنوعی: زنگ را از دل خالی کن و به آینه نگاه کن، زیرا در نهایت به خاطر سادگی قلبت، موفق به دیدن خوشبختی و ارتباطی زیبا خواهی شد.
عاقبت در طلبت صحبت یاری به هوس
سر نهادیم در این راه و نشد یاری یافت
هوش مصنوعی: در نهایت در پی به دست آوردن تو، با آرزوی داشتن یاری، پا در این راه گذاشتیم، اما نتوانستیم یاری پیدا کنیم.
سر کشید از مدد باد صبا سرو و بگفت
که سرافراز شود هرکه هواداری یافت
هوش مصنوعی: در نتیجه‌ی کمک باد صبا، سرو درختی سر به بلندای خود برداشت و گفت که هر کسی که حمایت و پشتیبانی دریافت کند، سرافراز و موفق خواهد شد.
گرمی نظم خیالی ز قبول نظر است
ز آن به اندک هنری شهرت بسیاری یافت
هوش مصنوعی: گرمای اشعار زیبا به خاطر تأثیر مثبت نگاه شماست و به همین دلیل فردی با اندکی هنر، شهرت زیادی به دست می‌آورد.