گنجور

شمارهٔ ۴۷

تا دل از شوق گل رویت ره صحرا گرفت
در هوای سرو قدّت کار جان بالا گرفت
راست چون سروی ست نخل قامتت بر طرف چشم
کز ریاض جان وطن بر ساحل دریا گرفت
خاک کویت را ز آب دیده می دارم نگاه
تا نباشد هیچکس را بعد از این بر ما گرفت
ما و سودای سرِ زلفت که در بازار عمر
گر رود سرمایه نتوان ترک این سودا گرفت
گوشه گیرانِ کمان ابرویت را ترک چشم
هرچه گفت از سهم تیر غمزه در دل جا گرفت
با خیال نرگس مستت خیالی عاقبت
توبه بشکست و چو لاله ساغر صهبا گرفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا دل از شوق گل رویت ره صحرا گرفت
در هوای سرو قدّت کار جان بالا گرفت
هوش مصنوعی: دل به شوق دیدار زیبایی تو راهی به دشت و صحرا پیدا کرد و در آرزوی قامت بلندت، جانم به شدت دچار حالتی خاص و شگفت‌انگیز شد.
راست چون سروی ست نخل قامتت بر طرف چشم
کز ریاض جان وطن بر ساحل دریا گرفت
هوش مصنوعی: قاعده قامت تو به قدری راست و استوار است که مانند یک سرو زیبا می‌ماند و از نظر من از میان باغ‌های جان که در وطن قرار دارد، به سمت ساحل دریا نگریسته‌ای.
خاک کویت را ز آب دیده می دارم نگاه
تا نباشد هیچکس را بعد از این بر ما گرفت
هوش مصنوعی: من با اشک‌هایم خاک دیار تو را پر می‌کنم تا دیگر هیچ‌کس از ما دلگیر نباشد.
ما و سودای سرِ زلفت که در بازار عمر
گر رود سرمایه نتوان ترک این سودا گرفت
هوش مصنوعی: ما در آرزوی رسیدن به موهای زیبای تو هستیم. اگرچه در گذر زمان ممکن است همه چیز از دست برود، اما هرگز نمی‌توانیم این آرزو را ترک کنیم.
گوشه گیرانِ کمان ابرویت را ترک چشم
هرچه گفت از سهم تیر غمزه در دل جا گرفت
هوش مصنوعی: کسانی که با کمان ابروی تو آشنا هستند، در دل خود جایی برای تیرهای غمزه‌ی تو دارند. آنچه هر کس دربارهٔ زیبایی تو می‌گوید، در دلشان نشسته است.
با خیال نرگس مستت خیالی عاقبت
توبه بشکست و چو لاله ساغر صهبا گرفت
هوش مصنوعی: با یاد تو، به خاطر زیبایی‌ات، تصمیم اخیرم برای ترک گناه از بین رفت و همچون گل لاله‌ای که در می‌نوشد، دوباره به شادابی و لذت بازگشتم.