گنجور

شمارهٔ ۴۶

تا دل از سیر و سلوک رهش آگاهی یافت
راه بیرون شدن از ورطهٔ گمراهی یافت
هرکه ره یافت بدین در به گدایی روزی
منصب دولت و منشور شهنشاهی یافت
ای گل از مرغ سحر قدر شب وصل بپرس
کاین سعادت به دعاهای سحرگاهی یافت
پای در ره بنه و دست ز خود کوته کن
که درازیّ امل دست ز کوتاهی یافت
ای خیالی غرض خویش ز فیض کرمش
خواه، چون هرچه از او می‌طلبی خواهی یافت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا دل از سیر و سلوک رهش آگاهی یافت
راه بیرون شدن از ورطهٔ گمراهی یافت
هوش مصنوعی: وقتی دل از مسیر سفر و خودسازی آگاه شد، راه نجات از گمراهی را پیدا کرد.
هرکه ره یافت بدین در به گدایی روزی
منصب دولت و منشور شهنشاهی یافت
هوش مصنوعی: هرکس که به این در راه پیدا کرد، در روزی نمایانگر مقام و تخت فرمانروایی شد.
ای گل از مرغ سحر قدر شب وصل بپرس
کاین سعادت به دعاهای سحرگاهی یافت
هوش مصنوعی: ای گل، از پرنده صبح بپرس که چطور شب وصال را می‌شناسد، چون این خوشبختی را به برکت دعاهای سحرگاهی به دست آورده‌ایم.
پای در ره بنه و دست ز خود کوته کن
که درازیّ امل دست ز کوتاهی یافت
هوش مصنوعی: قدم به راه بگذار و از خود خواهی و غرور بپرهیز، زیرا کسی که آرزوها و بلندپروازی‌هایش را رها کند، به دستاوردهای بزرگ‌تری خواهد رسید.
ای خیالی غرض خویش ز فیض کرمش
خواه، چون هرچه از او می‌طلبی خواهی یافت
هوش مصنوعی: ای خیال! به خاطر نیازهای خود از نعمت‌های او درخواست کن؛ زیرا هر چه که از او بخواهی، به دست خواهی آورد.