گنجور

شمارهٔ ۴۴ - استقبال از امیرخسرو دهلوی

تا به خون ریزی غمت خنجر گرفت
کاکلت رسم جفا از سر گرفت
ماهِ رخسار تو را در جمع دوش
دید شمع و از خجالت درگرفت
لاله زآن دم ساقی بزم تو شد
کز سرمستی به کف ساغر گرفت
چون بلال خال مشکینت به خون
تشنه شد جا بر لب کوثر گرفت
از نم چشم خیالی عاقبت
سر به سر خاک درت گوهر گرفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا به خون ریزی غمت خنجر گرفت
کاکلت رسم جفا از سر گرفت
هوش مصنوعی: زمانی که غم تو را به شدت آزار داد، مانند خنجری به جانم افتادی و راه بی‌رحمی را از سر گرفتی.
ماهِ رخسار تو را در جمع دوش
دید شمع و از خجالت درگرفت
هوش مصنوعی: در شب گذشته، وقتی شمع، زیبایی چهره‌ات را در میان جمع دید، از شرم به شدت روشن شد و به خود لرزید.
لاله زآن دم ساقی بزم تو شد
کز سرمستی به کف ساغر گرفت
هوش مصنوعی: لاله‌ای به خاطر خوشحالی و شوقی که در بزم تو داشتم، از غنایم عشق و مستی به دست آمد.
چون بلال خال مشکینت به خون
تشنه شد جا بر لب کوثر گرفت
هوش مصنوعی: وقتی که بلال، با زیبایی و سیاهی خاصی که دارد، به شدت به عشق تو و زیبایی‌ات علاقه‌مند شده، جای خود را در کنار آب کوثر که نماد خوشبختی و آرامش است، پیدا کرده است.
از نم چشم خیالی عاقبت
سر به سر خاک درت گوهر گرفت
هوش مصنوعی: در نهایت، از اشک چشم خیال تو، خاک درت به ارزش و گوهری دستیابی پیدا کرد.