شمارهٔ ۴ - استقبال از امیرخسرو دهلوی
بیش از این مپسند در زاری منِ درویش را
پادشاهی رحمتی فرما گدای خویش را
چارهٔ درد دل ما را که داند جز غمت
غیر مرهم کس نمی داند دوای ریش را
چون سر زلف تو پیش چشم دزدی پیشه کرد
تا توانی بسته دار آن دزد بینا پیش را
ساقیا وقتی ز نزدیکان شوی کاندر رهش
یک طرف سازی به جامی عقل دوراندیش را
تا به دست آورده است از غمزه چشمت ناوکی
قصد قربانِ من است آن ترک کافر کیش را
سالها لاف گدایی زد خیالی و هنوز
همچنان سودای سلطانی ست نادرویش را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیش از این مپسند در زاری منِ درویش را
پادشاهی رحمتی فرما گدای خویش را
هوش مصنوعی: از این بیشتر در بینوایی و زاری منِ درویش را نپسند، ای پادشاه! به من که گدای توام رحمی کن.
چارهٔ درد دل ما را که داند جز غمت
غیر مرهم کس نمی داند دوای ریش را
هوش مصنوعی: هیچکس جز تو نمیداند که چه کسی میتواند به درد دل ما کمک کند و جز غم تو، هیچکس نمیتواند دردی را درمان کند.
چون سر زلف تو پیش چشم دزدی پیشه کرد
تا توانی بسته دار آن دزد بینا پیش را
هوش مصنوعی: اینجا اشاره شده که وقتی زیبایی و جذابیت تو در معرض دید کسی قرار میگیرد، او به مانند دزدی به آن نظاره میکند. بنابراین تا جایی که میتوانی، زیباییات را از آن دزد هوشیار دور نگهدار و محافظت کن.
ساقیا وقتی ز نزدیکان شوی کاندر رهش
یک طرف سازی به جامی عقل دوراندیش را
هوش مصنوعی: ای ساقی، وقتی که نزدیکان خود را ببینی، در مسیر خود طوری عمل کن که با یک جرعه، عقل و اندیشههای دوراندیش را به دور بریزی.
تا به دست آورده است از غمزه چشمت ناوکی
قصد قربانِ من است آن ترک کافر کیش را
هوش مصنوعی: چشمان تو با ناز و خودشان به من اشاره کردهاند و من را به قربانی شدن دعوت میکنند، اما این دلربا و زیبا، با ایمان متفاوتش، به من مینگرد.
سالها لاف گدایی زد خیالی و هنوز
همچنان سودای سلطانی ست نادرویش را
هوش مصنوعی: سالهاست که گدایی کرده و در خیال خود نشسته است، اما هنوز آرزوی سلطنت و بزرگی در سر دارد.