شمارهٔ ۳۹
به اهل درد غمت هرچه می کند غم نیست
چرا که هیچ دلی بی غم تو خرّم نیست
از آن به کعبهٔ وصل تو ره ندارد جان
که غیر در حرم خاص دوست محرم نیست
اساس عهد و وفا با تو محکم است مرا
ولی چه سود که بنیاد عمر محکم نیست
دلم ز بادهٔ شوقت فتاده مست و خراب
به عالمی ست که هیچش خبر ز عالم نیست
کجاست غالیه مویی که چون بنفشه ز شرم
به دور زلف تو آشفته حال و در هم نیست
چو لاله داغ منه بر دل خیالی بیش
کز این متاع ز سوز غم تواش کم نیست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به اهل درد غمت هرچه می کند غم نیست
چرا که هیچ دلی بی غم تو خرّم نیست
هوش مصنوعی: غم و درد تو برای کسانی که در دلشان محبت تو را دارند، هیچ اهمیتی ندارد، زیرا هیچ دلی نیست که در absence تو شاد و خوشحال باشد.
از آن به کعبهٔ وصل تو ره ندارد جان
که غیر در حرم خاص دوست محرم نیست
هوش مصنوعی: از آنجا که جان فقط به کعبهٔ وصالت راهی ندارد، باید گفت که غیر از حریم خاص دوست، هیچکس محرم نیست.
اساس عهد و وفا با تو محکم است مرا
ولی چه سود که بنیاد عمر محکم نیست
هوش مصنوعی: من در دوستی و وفاداری به تو بسیار استوارم، اما چه فایده که زندگیام به ثبات و استحکام نیست.
دلم ز بادهٔ شوقت فتاده مست و خراب
به عالمی ست که هیچش خبر ز عالم نیست
هوش مصنوعی: دل من به خاطر عشق تو مست و سرخوش شده و غرق در احساسی است که کاملاً از دنیا بیخبر است.
کجاست غالیه مویی که چون بنفشه ز شرم
به دور زلف تو آشفته حال و در هم نیست
هوش مصنوعی: کجاست آن معشوقهای که مانند بنفشه از شرم در دور موهای تو در هم و آشفته است؟
چو لاله داغ منه بر دل خیالی بیش
کز این متاع ز سوز غم تواش کم نیست
هوش مصنوعی: مانند لالهای که بر دل میجوشد، برای خیالی دلخوش، بگذار که از این درد و غم، چیزی کم نشود.