گنجور

شمارهٔ ۳۳

ای که همه کار ما راست به تدبیر توست
غایت بهبود ماست هرچه به تقدیر توست
ما ز جهان غافلیم ورنه در او هر طرف
شهرت دلجوی تو حسن جهانگیر توست
مایهٔ گنج وفا جان خراب من است
چارهٔ مجنون عشق زلف چو زنجیر توست
ای که هوس می بری بندگیِ دوست را
مانع این سلطنت غایت تقصیر توست
یاز کرامت ملاف یا چو خیالی به صدق
پیروِ بخت جوان باش که او پیر توست

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که همه کار ما راست به تدبیر توست
غایت بهبود ماست هرچه به تقدیر توست
هوش مصنوعی: ای کسی که همه امور ما به تدبیر تو shape می‌گیرد، آرزوی بهبودی ما در هرچه که به خواست و تقدیر تو مربوط می‌شود، نهفته است.
ما ز جهان غافلیم ورنه در او هر طرف
شهرت دلجوی تو حسن جهانگیر توست
هوش مصنوعی: ما از دنیا بی‌خبر هستیم، وگرنه در هر سو نام دلخواه تو به عنوان زیبایی بی‌مانند وجود دارد.
مایهٔ گنج وفا جان خراب من است
چارهٔ مجنون عشق زلف چو زنجیر توست
هوش مصنوعی: ثروت واقعی من وفاداری و جان فرسوده‌ام است، و راه حل مشکل عاشقانه‌ام، موهای زیبا و پیچیده توست که مانند زنجیری مرا در خود محبوس کرده است.
ای که هوس می بری بندگیِ دوست را
مانع این سلطنت غایت تقصیر توست
هوش مصنوعی: ای کسی که به خواسته‌های خود می‌پردازی، بدان که اگر بخواهی خود را به دوستی با خدا بسپاری، مانع از رسیدن به این مقام عالی، کوتاهی و تقصیر تو خواهد بود.
یاز کرامت ملاف یا چو خیالی به صدق
پیروِ بخت جوان باش که او پیر توست
هوش مصنوعی: به خاطر بزرگواری ملا، یا اگر می‌خواهی مانند خیالای دلنشین، با ایمان و امید زندگی کن. تو باید پیرو شانس خودت باشی، زیرا شانس تو از هر چیز دیگری برایت ارزشمندتر است.