گنجور

شمارهٔ ۳۲

اگر گویی که حسن از رویِ من خاست
دروغی نیست در روی تو پیداست
بدین رفتار و شکل ای سرو قامت
به هرجا می روی کارِ تو بالاست
عجب سروی که اندر باغِ خوبی
چو بنشستی ز هر سو فتنه برخاست
دلا چون سوختی در زلف او پیچ
که شد بازار گرم و وقت سوداست
دل از زلفش نگه دار ای خیالی
که هندویی ست دزد و دست ناراست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر گویی که حسن از رویِ من خاست
دروغی نیست در روی تو پیداست
هوش مصنوعی: اگر بگویی زیبایی به خاطر چهره من است، دروغی نمی‌گویی؛ چون زیبایی تو در چهره‌ات مشخص است.
بدین رفتار و شکل ای سرو قامت
به هرجا می روی کارِ تو بالاست
هوش مصنوعی: ای سرو قامت با این رفتار و زیبایی‌ات، هر جا که بروی، کارهایت برجسته و ممتاز است.
عجب سروی که اندر باغِ خوبی
چو بنشستی ز هر سو فتنه برخاست
هوش مصنوعی: سروی زیبا در باغی دلنشین نشسته است و هر سو که نگاه کنی، شلوغی و هیجان به وجود آمده است.
دلا چون سوختی در زلف او پیچ
که شد بازار گرم و وقت سوداست
هوش مصنوعی: ای دل، وقتی در زلف او گرفتار شدی و آتش عشق تو را سوزاند، بدان که زمان بهره‌برداری و لذت بردن از این عشق فرا رسیده است.
دل از زلفش نگه دار ای خیالی
که هندویی ست دزد و دست ناراست
هوش مصنوعی: دل خود را بر زلف او نگه‌دار، ای خیال، که او مانند یک هندی دزد و بی‌رحم است.