شمارهٔ ۲۴
آن پری چهره که در پردهٔ جان مستور است
شوخ چشمی ست که هم ناظر و هم منظور است
یار نزدیکتر از ماست به ما در همه حال
گر به معنی نگری، ورنه به صورت دور است
همه در حلقهٔ وصلیم به جانان لیکن
هرکه مشغول به غیر است از او مهجور است
اختلاف نظر از ظلمت تأثیر هواست
ورنه بینایی اعیان همه از یک نور است
هرکه حلاّج صفت کرد سری بر سرِ دار
در ره عشق به هرجا که رود منصور است
اینچنین کز میِ شوق است خیالی مدهوش
فراق اگر مینکند سر ز قدم معذور است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن پری چهره که در پردهٔ جان مستور است
شوخ چشمی ست که هم ناظر و هم منظور است
هوش مصنوعی: آن زنی که زیباییاش در دل و روح انسان نهفته است، همچون فردی بازیگوش است که همزمان میتواند ناظر و هدف نگاهها باشد.
یار نزدیکتر از ماست به ما در همه حال
گر به معنی نگری، ورنه به صورت دور است
هوش مصنوعی: دوست در هر شرایطی به ما نزدیکتر از خود ماست اگر به معنا و عمق کلمات توجه کنیم، وگرنه در ظاهر و صورت ممکن است دور به نظر برسد.
همه در حلقهٔ وصلیم به جانان لیکن
هرکه مشغول به غیر است از او مهجور است
هوش مصنوعی: همه ما به عشق و وصال معشوق متصل هستیم، اما کسی که به چیزهای دیگر مشغول است، از او دور شده و از محبت او بیبهره است.
اختلاف نظر از ظلمت تأثیر هواست
ورنه بینایی اعیان همه از یک نور است
هوش مصنوعی: اختلاف نظر ناشی از تاریکی و تأثیرات محیط است، در حالی که واقعیتها و حقیقتها همه از یک روشنایی و نور واحد نشأت میگیرند.
هرکه حلاّج صفت کرد سری بر سرِ دار
در ره عشق به هرجا که رود منصور است
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند حلاّج باشد و به خاطر عشق و عشقورزی جان خود را فدای راه کند، در هر کجا که برود، مانند منصور بهعنوان یک نماد عشق و فداکاری شناخته میشود.
اینچنین کز میِ شوق است خیالی مدهوش
فراق اگر مینکند سر ز قدم معذور است
هوش مصنوعی: اینگونه که از شوق مینوشم، دلم در خیال فراق بیتاب است. اگر عشق سر از قدم برنمیدارد، طبیعی است و قابل چشمپوشی است.