شمارهٔ ۲۳
آیت حسن را که نام وفاست
تو ندانستهای خدا داناست
سرو پیش قدت نمی یارد
که دگر در چمن برآید راست
تا کجا شد به دلبری دهنت
کز نظر دور شد که ناپیداست
گرچه خاکِ در تو را بی وجه
آب زد دیده عذر آن بر ماست
تا خیالی گُزید سرو قدت
در همه کار دست او بالاست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آیت حسن را که نام وفاست
تو ندانستهای خدا داناست
هوش مصنوعی: خدای دانا میداند که تو هنوز آیت زیبایی و نشانه وفا را نشناختهای.
سرو پیش قدت نمی یارد
که دگر در چمن برآید راست
هوش مصنوعی: سروهای باغ به قد و قامت تو نمیتوانند خود را نشان دهند، زیرا دیگر در چمن کس مثل تو نخواهد ایستاد.
تا کجا شد به دلبری دهنت
کز نظر دور شد که ناپیداست
هوش مصنوعی: تا کجا میتوانی با دلرباییات مرا مشغول کنی، در حالی که دهانت از نظرم دور شده و ناپیداست؟
گرچه خاکِ در تو را بی وجه
آب زد دیده عذر آن بر ماست
هوش مصنوعی: اگرچه با بیدلی و بدون دلیل به تو نگاه کردم و بیسبب اشک ریختم، اما این مشکل به ما مربوط نیست.
تا خیالی گُزید سرو قدت
در همه کار دست او بالاست
هوش مصنوعی: تا زمانی که به یاد تو هستم، در هر کاری که انجام میدهم، دست تو به من کمک میکند.