گنجور

شمارهٔ ۲۲

آه کز سعی رقیبان یار ترک من گرفت
دشمنان را دوست گشت و دوست را دشمن گرفت
گر شد از دستِ غمش پاره گریبانم چه غم
چون بدین تدبیر روزی خواهمش دامن گرفت
ز آن گرفتار بلا شد دل که خونم خورده بود
تو مکن جانا چنین کاو را دعای من گرفت
کشور جان را که ایمن بود از تاراج غم
عاقبت چشم بلا جویش به مکر و فن گرفت
تا چرا گل را به لطف عارضت تتشبیه کرد
می کند هردم صبا زین وجه بر سوسن گرفت
با خیالی در محل قتل تیغش هرچه گفت
سر نپیچید و گناه خویش بر گردن گرفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آه کز سعی رقیبان یار ترک من گرفت
دشمنان را دوست گشت و دوست را دشمن گرفت
هوش مصنوعی: افسوس! به خاطر تلاش‌های رقبای من، یارم مرا ترک کرد. دشمنانم حالا دوستان من شده‌اند و دوستانم به دشمنانم تبدیل گشته‌اند.
گر شد از دستِ غمش پاره گریبانم چه غم
چون بدین تدبیر روزی خواهمش دامن گرفت
هوش مصنوعی: اگر از درد و غمش دست بردارم و دلم آرام بگیرد، چه نگرانی‌ای دارم؟ چون با این تدبیر، روزی او را در آغوش خواهم گرفت.
ز آن گرفتار بلا شد دل که خونم خورده بود
تو مکن جانا چنین کاو را دعای من گرفت
هوش مصنوعی: دلم به خاطر کسی که در درد و مشکل گرفتار شده، آغشته به خون است. تو عزیزم، چنین نکن که دعای من مستجاب شود و برای او بدی پیش آید.
کشور جان را که ایمن بود از تاراج غم
عاقبت چشم بلا جویش به مکر و فن گرفت
هوش مصنوعی: کشور جان که از غم و اندوه در امان بود، در نهایت به تدریج دچار بلایای ناگهانی و فریب‌هایی شد که به وسیلهٔ نیرنگ و حیله به سراغش آمدند.
تا چرا گل را به لطف عارضت تتشبیه کرد
می کند هردم صبا زین وجه بر سوسن گرفت
هوش مصنوعی: تا به حال پیش آمد که گل را به زیبایی و لطافت چهره‌ات تشبیه کرده‌اند و هر لحظه نسیم به خاطر این تشبیه، سوسن را به دست می‌گیرد.
با خیالی در محل قتل تیغش هرچه گفت
سر نپیچید و گناه خویش بر گردن گرفت
هوش مصنوعی: با تصوری که در مکان قتل او داشت، هر چه را گفت، به حرفش اعتنا نکرد و بار گناه خود را بر دوش کشید.