گنجور

شمارهٔ ۲۱

آنها که بی تو در دل و جان سقیم ماست
از درد خود بپرس که یار قدیم ماست
باغ بهشت بی سر کویت جهنم است
دیدار حور بی تو عذاب الیم ماست
گردن ز تیغ حکم تو پیچیدمی ولی
ترک رضای دوست خطای عظیم ماست
گفتم یکی ز حلقه به گوشان تُست دُر
خندان شد و نمود که آری یتیم ماست
قانع شدن به سرو خیالی ز قامتش
کج‌بینیِ طبیعتِ نامستقیم ماست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنها که بی تو در دل و جان سقیم ماست
از درد خود بپرس که یار قدیم ماست
هوش مصنوعی: کسانی که بدون تو در دل و جان ما به غم و اندوه هستند، از درد و رنج خود بپرس که او همان یار قدیمی ماست.
باغ بهشت بی سر کویت جهنم است
دیدار حور بی تو عذاب الیم ماست
هوش مصنوعی: بهشت بدون حضور تو بی‌فایده و جهنم‌مانند است و دیدن حوری‌ها بدون تو برای ما عذاب سختی است.
گردن ز تیغ حکم تو پیچیدمی ولی
ترک رضای دوست خطای عظیم ماست
هوش مصنوعی: با وجود اینکه به خاطر دستور تو از راه راست منحرف شدم، اما نادیده گرفتن رضایت دوست، خطایی بزرگ است.
گفتم یکی ز حلقه به گوشان تُست دُر
خندان شد و نمود که آری یتیم ماست
هوش مصنوعی: من گفتم یکی از آنهایی که گوشواره دارند تو هستی، او با لبخندی پاسخ داد که بله، این یتیم ماست.
قانع شدن به سرو خیالی ز قامتش
کج‌بینیِ طبیعتِ نامستقیم ماست
هوش مصنوعی: راضی شدن به زیبایی خیالی او، نشان‌دهنده‌ی نگاهی پیچیده و منحرف از حقیقت طبیعت ماست.