شمارهٔ ۱۶
عشق میگفت از کَرَمهای حبیب
غم نصیب تست گفتم یا نصیب
ما به داغ سینهسوز خود خوشیم
تو مبر دردِ سرِ خویش ای طبیب
غم نباشد هیچ از این دوری اگر
وعدهٔ وصل تو باشد عنقریب
گر بپرسی از غریبان دور نیست
نبود از اصل کرم اینها غریب
با رخت دارد خیالی الفتی
قدر گل نیکو شناسد عندلیب
شمارهٔ ۱۵: هر خبر کز سرکشی گوید صباشمارهٔ ۱۷ - استقبال از کمال خجندی: ما به چشمت عشق میبازیم و او در عین خواب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق میگفت از کَرَمهای حبیب
غم نصیب تست گفتم یا نصیب
هوش مصنوعی: عشق میگفت که از لطف و مهربانی محبوب، غم و اندوه به تو رسیده است. من هم پاسخ دادم که آیا واقعاً این سرنوشت من است؟
ما به داغ سینهسوز خود خوشیم
تو مبر دردِ سرِ خویش ای طبیب
هوش مصنوعی: ما از درد و رنجی که داریم، خوشحالیم و به آن عادت کردهایم، تو هم نگرانی و درد خودت را ندان و برای ما کاری نکن.
غم نباشد هیچ از این دوری اگر
وعدهٔ وصل تو باشد عنقریب
هوش مصنوعی: اگر وعدهٔ دیدار تو در آینده نزدیک باشد، دیگر غم و دوری اهمیتی نخواهد داشت.
گر بپرسی از غریبان دور نیست
نبود از اصل کرم اینها غریب
هوش مصنوعی: اگر از غریبان بپرسی، دور نیست که اینها از اصل نیکی و بخشندگی نیستند و غریب به نظر میآیند.
با رخت دارد خیالی الفتی
قدر گل نیکو شناسد عندلیب
هوش مصنوعی: با لباس تو، احساس و خیال دوستی وجود دارد که مانند یک گلی زیبا، بلبل آن را بهخوبی میشناسد.