شمارهٔ ۱۱۷
باز این دل خود کام به فرمان کسی شد
شهباز جهانگرد اسیر قفسی شد
از سر هوس روی نکو کم شده بودم
ناگاه رخت دیدم و باز هوسی شد
با ناله خوشم چون نی از این وجه که باری
دیر است منِ سوخته را هم نفسی شد
آرامگه خال سیه شد لب لعلت
آری شکری بود به کام مگسی شد
گویند کز این پیش سگی بود خیالی
سگ بود ولی در قدم یار کسی شد
شمارهٔ ۱۱۶ - استقبال از شمس مغربی: باز از قدم گل چمن پیر جوان شدشمارهٔ ۱۱۸: باز بالا بنمودی و بلا خواهد شد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز این دل خود کام به فرمان کسی شد
شهباز جهانگرد اسیر قفسی شد
هوش مصنوعی: دل من دوباره تسلیم خواستهها شد و مانند پرندهای در قفس به اسارت درآمد.
از سر هوس روی نکو کم شده بودم
ناگاه رخت دیدم و باز هوسی شد
هوش مصنوعی: به خاطر وسوسهای که داشتم، از روی خوشگلی او فاصله گرفته بودم، اما ناگهان او را دیدم و دوباره وسوسهام برانگیخته شد.
با ناله خوشم چون نی از این وجه که باری
دیر است منِ سوخته را هم نفسی شد
هوش مصنوعی: من با نالهای شبیه نی خوشحال هستم، از این نظر که با وجود اینکه دیر شده، هنوز هم کسی پیدا شده که به من همفکری و هم نفسی کند.
آرامگه خال سیه شد لب لعلت
آری شکری بود به کام مگسی شد
هوش مصنوعی: آرامگاه خال سیاه تو، لب لعل زیبای تو است. واقعاً اینجا شهدی وجود دارد که مگس به آن جذب میشود.
گویند کز این پیش سگی بود خیالی
سگ بود ولی در قدم یار کسی شد
هوش مصنوعی: میگویند که در گذشته تصوری از سگی وجود داشت، اما حالا به خاطر نزدیکی به یار، تبدیل به چیزی دیگر شده و شخصیتش تغییر کرده است.

خیالی بخارایی