گنجور

شمارهٔ ۱۱

گر ز می رنگ نبودی گل سیرابش را
شیوه مستی نشدی نرگس پر خوابش را
ما چنین غرقه به خون از پیِ آنیم ز اشک
که در اوّل نگرفتیم سرِ آبش را
آه گرم از سبب آنکه مرا بی سببی
سوخت، یارب تو نسازی دگر اسبابش را
طاق ابرو بنما گوشه نشین را نفسی
تا که درهم شکند گوشهٔ محرابش را
ای صبا گر ز خیالی دلِ جمعت هوس است
بر گُل آشفته مکن سنبل سیرابش را

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر ز می رنگ نبودی گل سیرابش را
شیوه مستی نشدی نرگس پر خوابش را
هوش مصنوعی: اگر گل در رنگ شراب نمی‌بود، نرگس خواب‌آلوده‌اش را نمی‌شناخت و حالتی از مستی پیدا نمی‌کرد.
ما چنین غرقه به خون از پیِ آنیم ز اشک
که در اوّل نگرفتیم سرِ آبش را
هوش مصنوعی: ما به خاطر اشک‌هایی که در آغاز بر سر آب دریا نریختیم، حالا در خون خود غرق شده‌ایم و به دنبال راهی برای جبران آن هستیم.
آه گرم از سبب آنکه مرا بی سببی
سوخت، یارب تو نسازی دگر اسبابش را
هوش مصنوعی: ای کاش به خاطر همان آتش بی‌دلی که مرا سوزاند، تو دیگر سبب‌ساز آن نشوی.
طاق ابرو بنما گوشه نشین را نفسی
تا که درهم شکند گوشهٔ محرابش را
هوش مصنوعی: برای آنکه دل کسی را شاد کنی، نگاهی به او بینداز و با زیبایی و لطافت خود او را مجذوب کن، تا او نیز توانایی خود را در دنیای عشق و معنویت پیدا کند و شکوه و زیبایی زندگی‌اش را زنده کند.
ای صبا گر ز خیالی دلِ جمعت هوس است
بر گُل آشفته مکن سنبل سیرابش را
هوش مصنوعی: ای باد صبا، اگر خیال و آرزوی دل جمعی برای توست، بر گل نبار و سنبله سیرابش را خراب نکن.