گنجور

شمارهٔ ۱۰۳

افسوس که ره بینان یک یک ز نظر رفتند
وز راه سبکباری با هم به سفر رفتند
پای از سر و جان بر کف در راه رضا بودند
از یار چو فرمان شد مجموع به سر رفتند
همراه طلب کایشان از دولت همراهی
در بادیهٔ حیرت ایمن ز خطر رفتند
بودند به صد عشرت در قصر جهان عمری
و آخر دل پر حسرت زاین خانه به در رفتند
بر اهل نظر کاری جز عجز نشد معلوم
در کارگه عزّت هرچند که در رفتند
از راه جهانداری برتاب خیالی روی
ز آن روی که همراهان از راه دگر رفتند

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

افسوس که ره بینان یک یک ز نظر رفتند
وز راه سبکباری با هم به سفر رفتند
هوش مصنوعی: متأسفانه، کسانی که می‌توانستند راه را به ما نشان دهند، هر یک به سمت خود رفتند و به دلیل سبکی و بی‌پروایی، بدون اینکه همراه هم باشند، به سفر رفتند.
پای از سر و جان بر کف در راه رضا بودند
از یار چو فرمان شد مجموع به سر رفتند
هوش مصنوعی: آنها برای رضایت دوست جان و دل خود را فدای راه کردند و زمانی که از یار دستور آمد، همه با هم به سوی هدف رفتند.
همراه طلب کایشان از دولت همراهی
در بادیهٔ حیرت ایمن ز خطر رفتند
هوش مصنوعی: آنها به همراهی کسی که در طلب آن هستند، در بیابان حیرت و نگرانی از خطرات، به آرامش و ایمنی رسیدند.
بودند به صد عشرت در قصر جهان عمری
و آخر دل پر حسرت زاین خانه به در رفتند
هوش مصنوعی: در قصر بزرگ جهان، مردم زیادی برای مدت‌ها با شادی و خوشی زندگی کردند، اما در نهایت، با دل‌هایی پر از حسرت از این خانه خارج شدند.
بر اهل نظر کاری جز عجز نشد معلوم
در کارگه عزّت هرچند که در رفتند
هوش مصنوعی: افراد بصیر در برابر قدرت و عظمت، تنها ناتوانی خود را مشاهده کردند، هرچند که در آن مکان حضور داشتند.
از راه جهانداری برتاب خیالی روی
ز آن روی که همراهان از راه دگر رفتند
هوش مصنوعی: از طریق بزرگ‌منشی و رهبری، تصویری زیبا را در ذهن نگه‌دار و به آن تکیه کن، چون دوستانت از مسیر دیگری رفته‌اند.