شمارهٔ ۱۰۲
اشکم به جستوجوی او بر خاک آن در میرود
خوب است فکر اشک من در پای او گر میرود
تا پای سرو ناز را بوسد به یاد قامتش
سوی چمن آب روان پیوسته بر سر میرود
هرچند کز باد هوا تو میدوانی بادپا
گلگون اشک عاشقان با او برابر میرود
تا تو چراغ افروختی از چهرهٔ چون روز خود
هرشب ز غیرت شمع را آتش به سر بر میرود
از دیده هردم میرود اشک خیالی سوی رخ
چون سایلی کز مفلسی اندر پی زر میرود
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اشکم به جستوجوی او بر خاک آن در میرود
خوب است فکر اشک من در پای او گر میرود
هوش مصنوعی: اشک من از شدت longing به جستجوی او بر زمین میریزد، و این خوب است که فکر اشک من در پای او جاری میشود.
تا پای سرو ناز را بوسد به یاد قامتش
سوی چمن آب روان پیوسته بر سر میرود
هوش مصنوعی: به یاد زیبایی قد بلند او، آب روان دائماً به سمت چمن میرود تا پای سرو ناز را بوسه دهد.
هرچند کز باد هوا تو میدوانی بادپا
گلگون اشک عاشقان با او برابر میرود
هوش مصنوعی: هرچند که تو مانند باد در حال حرکت هستی، اما اشکهای عاشقان همچنان به پای تو میرسد و در کنار تو قرار میگیرد.
تا تو چراغ افروختی از چهرهٔ چون روز خود
هرشب ز غیرت شمع را آتش به سر بر میرود
هوش مصنوعی: وقتی تو با چهرهٔ درخشان خود روشنایی میبخشی، هر شب از شدت غیرت و حسادت، شمعها به آتش میافتند.
از دیده هردم میرود اشک خیالی سوی رخ
چون سایلی کز مفلسی اندر پی زر میرود
هوش مصنوعی: هر لحظه از چشمانم اشک خیال میریزد و به سمت چهرهات میرود، مثل کسی که از فقر در پی پول راه میافتد.

خیالی بخارایی