گنجور

رباعی ۱۴۲

گردون نِگَری ز قدّ‌ِ فرسودهٔ ماست،
جیحون اثری ز اشکِ پالودهٔ ماست،
دوزخ شَرَری ز رنجِ بیهودهٔ ماست.
فردوس دمی زِ وقتِ آسودهٔ ماست.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گردون نِگَری ز قدّ‌ِ فرسودهٔ ماست،
جیحون اثری ز اشکِ پالودهٔ ماست،
هوش مصنوعی: آسمان نشانه‌ای از قامت خمیده‌ی ماست و رود جیحون نشانه‌ای از اشک‌های پاک‌شده‌ی ماست.
دوزخ شَرَری ز رنجِ بیهودهٔ ماست.
فردوس دمی زِ وقتِ آسودهٔ ماست.
هوش مصنوعی: جهنم نتیجه‌ی رنج‌های بی‌فایده‌ای است که ما می‌کشیم، در حالی که بهشت لحظه‌ای است که در زمان آرامش و آسایش ما تجربه می‌شود.

خوانش ها

رباعی ۱۴۱ به خوانش سهیل قاسمی
رباعی ۱۴۲ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1396/06/26 09:08
امیر

محسن نامجو آهنگی به نام دوزخ با این رباعی خونده که زیباست .

1398/05/08 17:08
امید

گر، دون نگری ز قد فرسوده ماست
دون نگری و کوتاه فکری فرسودگی تن را به همراه دارد و بینش کوتاه و رفتار کوته نگرانه است
جیحون اثری ..
بینش درست و نیک بینی قطره ای هست که پنچره ای به پاکی و بزرگی جیحون را برای ما پدیدار می آورد
دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده ما است
این مجموع به کنش و واکنش رفتار ما اشاره دارد که بی تردید ریشه آن را باید در قانون پاداش و پاد افره زرتشت یافت
به نظر می‌رسد که خیام با قانون زرتشت کاملا موافق است و در اشعارش از اشا زرتشت استفاده کرده است و در مقابل در موارد زیادی اصول اوستایی را مردود کرده که چند رباعی در این رابطه سروده شده که اصول اوستایی را آشکارا مردود میکند و در مقابل اشعاری دارد که کاملا همسو با قانون اشه است
دیگر گواه این ادعا خدمت خیام به زنده نگه داشتن تقویم ایرانی است که نشان میدهد خیام با ایران باستان آشنایی کامل داشته

1402/11/03 18:02
Nazanin

دوست گرامی ، وجهی که شما بیت را نوشته و میخوانید اشتباه است . 

درست آن اینگونه است : 

گردون ، نگری ز قد فرسوده ماست .

یعنی خمیدگی فلک ، نشانی یا مثالی از قامت خمیده ماست.

 

1399/03/21 12:05
بابک بامداد مهر

سلام
گردون نگری‌ یعنی اگر به گردون نگاه کنی مثالی از قامت کمان شده وخمیده ماست(چنانکه درادبیات قدیم منحنی بودن فلک و گردون مشهوراست که با کهنسالی آن قرینه است).همانطورکه سیحون نیز مثالی ازاشکهای زلال ماست ودوزخ تشبیهی از شعله های رنج بیهوده ماست و بهشت خیالی از لحظه های آرامش‌ ماست.

1402/07/14 15:10
دکتر محمدحسین بهاری

درود و مهر

گمان می‌کنیم چنین دیدگاهی را حکیم و فیلسوف بزرگ تالی پورسینا حجة‌الحق عمر، نمی‌توانسته داشته باشد چه رسد که بخواهد با این رباعی ثبت جاویدش کند.

گمان که دون نگری یعنی:

اگر مرا پایین و پست می‌بینی از این است که پیر شده و قدم خمیده است، اما بدان که سالیان سال خون‌جگر خورده‌ام و اشک پالوده ریخته‌ام تا به دانایی برسم. نتیجه هم این که بیهوده گمان نکن پاداپره و پاداش پس از مرگ به تو می‌رسد کما اینکه خداوند فرموده هرچه کنی نیک و بد، از ذزه‌ای هم کمتر باشد همان را خواهی دید.

 

1402/11/03 18:02
Nazanin

دوست گرامی ، واژه " نگری " در این بیت به معنی نگریستن نیست بلکه به معنای مثال و نمونه ، چشم انداز و مانند اینهاست . حتی می‌توان گفت کوتاه شده نگاره به معنی نقش، شکل یا تصویر است . 

1399/04/18 17:07
B edaa

قد فرسوده ی ما مانند گردون
اشک ما مثل جیحون
رنج بیهوده ما مث اتیش دوزخ
وقت اسوده ی ما مث فردوس

1399/05/04 20:08
احمد نیکو

دوزخ شرری ز آتش سینه ماست
جنت اثری زین دل گنجینه ماست
فارغ ز بهشت و دوزخ ای دل خوش باش
با درد و غمش که یار دیرینه ماست

رباعی شماره ۶۶ از ابوسعید ابوالخیر (عارف و شاعر قرن چهارم و پنجم)

1399/05/04 21:08
احمد نیکو

گردون کمری ز عمر فرسوده ماست
دریا اثری ز اشک آلوده ماست
دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده ماست

رباعی شماره ۶۵ از ابوسعید ابوالخیر(عارف و شاعر قرن چهارم و پنجم)

1399/06/06 17:09
احمد نیکو

متن صحیح رباعی:

گردون نِگَری ز قد فرسودهٔ ماست
جیحون اثری ز اشکِ پالودهٔ ماست
دوزخ شَرَری زرنجِ بیهودهٔ ماست
فردوس دمی زِ وقتِ آسودهٔ ماست

1400/07/24 15:09
کیخسرو

نگر. [ ن ِ گ َ ] (اِ) نمونه . انموذج . (فرهنگ فارسی معین ) :
گردون نگری ز عمر فرسوده ٔ ماست
جیحون اثری ز اشک پالوده ٔ ماست .

(منسوب به خیام از فرهنگ فارسی معین ).

1402/11/02 11:02
لهراسب مرادی

باسلام درواقع شاعر چرخه ای از وجود آدم نشون داده  که دون نگری  کوته نظری  یا زاویه دید  نگرش و جهان بینی معیوب من که  باعث رنج و فرسودگی تحلیل رفتی بیماری من می‌شود  از طرفی بازتاب 

کلی آن دوزخ و بهشتی ک خلق می‌شود برای آدم 

1402/11/15 10:02
Nadim Najimi

سلام عرض ادب خدمت تک تک شما!

معنی رباعی

گردون نِگَری ز قدّ‌ِ فرسودهٔ ماست:

گردون نِگَری: گردش فلک و آسمان قدّ‌ِ فرسوده: قامت خمیده و فرسوده

معنی: خمیدگی و فرسودگی قامت ما، نشان‌دهنده‌ی گردش و گذر زمان و پیری ماست.

جیحون اثری ز اشکِ پالودهٔ ماست:

جیحون: نام رودی بزرگ در آسیای میانه اشکِ پالوده: اشک زلال و پاک

معنی: رود جیحون، نمادی از اشک‌های زلال و پاک ماست که در طول زندگی ریخته‌ایم.

دوزخ شَرَری ز رنجِ بیهودهٔ ماست:

دوزخ: جهنم شَرَر: جرقه رنجِ بیهوده: رنج و سختی بی‌فایده

معنی: جرقه‌های جهنم، نمادی از رنج و سختی‌های بی‌فایده‌ای است که در زندگی متحمل شده‌ایم.

فردوس دمی زِ وقتِ آسودهٔ ماست:

فردوس: بهشت وقتِ آسوده: زمان آرامش

معنی: بهشت، لحظه‌ای از زمان آرامش و آسودگی ماست.

جمع‌بندی:

این رباعی به گذر زمان، سختی‌های زندگی و آرزوی آرامش می‌پردازد. شاعر می‌گوید که خمیدگی قامت ما نشان‌دهنده‌ی گذر زمان و پیری ماست، اشک‌های ما به عظمت رود جیحون است، رنج‌های ما جرقه‌های جهنم را می‌سازد و تنها آرزوی ما لحظه‌ای آرامش در بهشت است.

 

1402/11/18 01:02
فاتح عبداله‌زاده

با توجه به مفهوم مصاریع دیگر، احتمالا منظور شاعر نگاه دنیوی انسانها (گردون‌نگری) به دلیل کوتاهی، نقص اندیشه و رنج بیهوده بشر است که ماحصلش فرسوده شدن جسم و روح او در طول تاریخ بوده.

1402/11/18 21:02
akbar rashidi

بنظر من که  خیلی مفهومش سادست، به این چرخه روزگاربنگری از قامت خمیده ما حاصل شده ودر کنارش جیحون رو همانند میگره که اون هم به این راحتی جیحون نشده و  در حقیقت همین رنجهای بیهوده ای که کشیدی دوزخ تو بوده که در پایان با یک بیت دیگه تکمیلش میکنه:خیلی صریح وساده میگه: دمی که آسوده بگذرانی اون فردوس توست.

1403/02/13 09:05
عباس اشتری

رود جیحون اثر کوچکی است از اشکهای ما  ودوزخ با آن شرح و تفصیل در مقابل رنج بیهوده ما مانند جرقه ای است و بهشت نیز لحظه ای از زمان آرامش  دنیوی ما محسوب میشود.

1403/04/17 01:07
nabavar

آفرین اشتری گرامی

جان مطلب را ادا کردی

1403/02/17 23:05
کوزه

انسان با تجربه کردن بالغ می شود.

سختی کشیدن با تجربه کردن متفاوت است.

1403/04/16 20:07
منصور طاهری شاه قریه

سلام من همه کامنت ها رو خوندم ولی هیچکس معنی درست رو نگفت

بنظر من منظور خیام با توجه به ایدولوژی که داشته اینه که

با توجه به مثال هایی که میزنه منظورش اینه که خود انسان و اتفاقاتی ک در درونش میوفته خیلی مهم تر از چیزها و اتفاقاتی هست که در بیرون وجود داره

و در کل به این اشاره داره که خودتو دریاب

در مصرع اول میگه گردون نگری ز قد فرسوده ماست

یعنی گذر عمر ما ک باعث خمیدگی قامتمون میشه خیلی مهم تر از کل گردون هستش و منظور اینه که عمر خودمون رو تباه نکنیم و خوش باشیم

در مصرع بعدی منظور اینه ی قطر اشک خود انسان مهم تر از یک رود آبه

در مصرع بعدی میگه یک لحظه رنج ما از کل دوزخ مهم تره و نباید الکی رنجیده بشیم

و مصرع بعدی میگه اگه یک لحظه خوشحال باشیم از کل بهشت مهم تره

درکل خیام به چیزی که براش ثابت نشده اعتقادی نداره برای همین میگه که حال رو دریاب بقیه چیزها مهم نیست

1403/07/03 01:10
داراب لایقی

سلام خدمت عزیزان

چرا خیام ما آورده نگفته من؟

همه ما در همه هستی سهیم هستیم.

بنگر کجایی

1403/08/15 06:11
مهرزاد چوپانی

دوستان با توجه به اینکه خیام یک انسان مسلمان و معتقد به خدا و معاد است باید در تفسیر شعرهاش از نگاه غیرتوحیدی دوری کرد.

دو مصرع دوم دقیقا شرح دو‌مصرع ابتدایی هست و این دو بیت شرحی بر این کلام خداوند است .وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ

الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ 

أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ.

بنا بر وعده ی حتمی خداوند و برای شناخته شدن انسانهای با ارزش و با شخصیت از انسانهای بی جنبه و بی شخصیت همه انسانها در رنج و ابتلا قرار خواهند گرفت اما کسانی که در رنجها توجه به این نکته دارند همه ما مملوک خداهستیم و خدا مالک ماست دیگر در هیچ رنجی خودشون رو نمی بازن و دچار رنج روحی نمیشن بلکه با اعتماد به حکمت و عدالت و فضل خدا تسلیم او می شوند و زمانی که چنین شد خدا نیز رحمت و آرامش خود را بر او نازل می کند و تنها این شخص هدایت یافته واقعی محسوب میشود. دوزخ و جهنم آن روی سکه ی بی صبری و بی قراری ما در دنیا، و بهشت هم آن روی سکه ی صبر و آرامش و توجه ما به خداست. یاعلی

1403/12/06 13:03
مِهتی

دوست عزیز کی گفته خیام مسلمون و معتقد به معاد بوده؟
عمر خیام در اکثر رباعیات فعل و انفاعالات دنیا رو زیر سوال میبره و گاها دنیای دیگر رو حتی نادیده میگیره

من هیچ ندانم که مرا آن‌که سرشت

از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت

جامی و بتی و بربطی بر لب کشت

این هرسه مرا نقد و تو را نسیه بهشت

این تنها نمونه ای از این شکل اعتراضات خیامه...