رباعی ۱۳۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
تمام حقایق بزرگ در ابتدا کفر محسوب میشوند، سپس به سخره گرفته شده و در نهایت، بهعنوان امری بدیهی پذیرفته میشوند
جرج برنارد شاو (نویسندۀ نامدارِ ایرلندی)
این چرخ که با کسی نمی گوید راز
کُشته بِسَتم هزار محمود و ایاز
می خور که بکس عمردوباره ندهند
هرکس که شد از جهان نمی آید باز
" کوزه "
لب برلبِ کوزَه بُردم ازغایتِ آز
تا زو طلبم واسطهیِ عمرِ دراز
لب برلبِ من نهاد و میگفت به راز
مِی خور، که بدین جهان نمیآیی باز!
- کوزه : نمادِ کسی است که سالها پیش زندگی می کرده و اکنون جز مشتی خاک که آنهم کوزه ای با آن ساخته شده چیزِ دیگری باقی نمانده است، حال این کوزه! نظارهگر شادیِ مردمان در مجالسِ عیش و نوش هست!
- غایت : آخرین حدّ ممکن
- آز : زیادهخواهی (حرص)
- تا زو طلبم : از او خواهش کنم
- واسطه یِ عمرِ دراز : میانجیگری برای گرفتنِ فرصتِ زندگی طولانی تر
- میگفت به راز : نجوا می کرد
- مِی خور: تا می توانی شادمانی کن و اندوهگین نباش
برداشتِ آزاد:
در حال شور و مستی که از خود بیخود شده بودم، با تمام وجودم از کوزه! خواستم که برایِ من میانجیگری کرده و از روزگارعمرِ طولانی طلب کند. ولی کوزه با نجوا چنین پاسخ داد: تا می توانی شاد باش و اندوهِ بیخود به دل راه مده، در لحظه زندگی کن که بختِ زندگی کردن تنها یکبار به هرکسی داده می شود و بس!
در واقع، کوزه که نمادی است از مردگان، با زبانِ بی زبانی به ما می گوید، به هوش باش! تو تافتهی جدا بافته نیستی، این آرزویِ تک تکِ کسانی بوده که اکنون اسیرِ خاک شده اند.
لبش می بوسم و دَرمی کشم مِی
به آبِ زندگانی بُرده ام پِی
بده جامِ مِی و از جم مکن یاد
که می داند که جم کی بود کِی کِی
نجوید جان از آن قالب جدایی
که باشد خونِ جامش در رگ و پی
دیوان حافظ » غزل 431
- دَرمی کشم: می نوشم
- جم: جمشید از پادشاهان پیشدادی
- از جَم مکن یاد: گذشته را با همه خوبیها و بدیهایش را فراموش کن
- کی: چه کسی
- کِی: چه زمانی
- کِی: لقب پادشاهان کیانی مانند کیقباد، کیکاووس، کیخسرو،...
- نجوید جان از آن قالب جدایی: هیچگاه روح و روان نمی خواهد از آن بدنِ کسی جدا شود که...
- خونِ جام: شراب، شادی و سرخوشی، عشق
- رگ و پی: سرشت، اصالت، وجود
- که باشد خونِ جامش در رگ و پی: که سرشتِ وجودیش از جنس شادی و سرمستی باشد، در واقع کسی که روح ودلش سرشار از عشق باشد، همیشه زنده خواهد ماند
در کوزه ای که در انبان چیزی جز شراب حقیقت ندارد . مفهوم کوزه خود ما هستیم که با نوشیدن شراب با حقایق اشنا میشویم و هر چه تشنه تر باشیم اگاه تریم .