رباعی شمارهٔ ۹۵
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۹۵ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۹۵ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۹۵ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۹۵ به خوانش علی قلندری
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
این رباعی فوق العاده حکیم را استاد شجریان در مراسم تدفین استاد عبادی بدون میکروفن خواندن، تا باز هم ی شعر فوق العاده را با یک صدای فوق العاده بشنویم.
در همان مجلسی که سرور پدرام می فرمایند ، استاد بیت دوم را اینگونه می خوانند:
بودیم به یک شام در مجلس عمر
یک دور ز ما زود ترک مست شدند
---
پاسخ: با تشکر، متن مطابق تصحیح فروغی-غنی است.
یاران "مرافق" صحیح است. مرافق به معنی رفاقت کننده. در دوبیتی دیگری هم می گوید:" یاران به مرافقت چو دیدار کنید..."
از آنجا که رباعی یاد شده در حاشیه قبلی ام را در گنجور نیافتم، اصل آن را متذکر می شوم:
یاران! به مرافقت چو دیدار کنید
شاید که زدوست یاد بسیار کنید
چون باده خوشگوار نوشید به هم
نوبت چو به ما رسد نگون سار کنید.
این رباعی وصیتی است که خیام به دوستانش می کند. از آنجا که پس از مرگ خاک خواهد شد به یارانش وصیت می کند که نوبت شراب او را سرنگون کنند تا بر خاک بریزد. و در واقع نصیب وی گردد.
جایی این شعر را، اینگونه شنیدم
یاران چو به اتفاق میعاد کنید
خود را ز جمال یکدگر شاد کنید
ساقی چو می مغانه بر کف گیرد
نوبت چو به ما رسد، نگونسار کنید
در پایان بخش آوازی اجرای محمدرضا شجریان و حسین علیزاده در کردبیات به مناسبت درگذشت مرحوم رضوی سروستانی در تالار رودکی،
این رباعی به آواز خوانده شده است.
این رباعی برای انسان تداعی کنده پایان مجلس شراب و گفتگوی سقراط و دوستانش در رساله «ضیافت» افلاطون است. سقراط و دوستانش پس از یک شب پر گفتگو و شراب، با طلوع افتاب همه در خواب کنار هم آرمیده در خواب اند و سقراط زودتر از بقیه برمی خیزد و مجلس را ترک می کند و دوستان را پشت سر بجا می گذارد.
یک نمای عمیق و تراژیک که این رباعی نیز با همان قدرت حسی تراژیک را در آدم بر می انگیزد. و شاید ملهم از رساله افلاطون!
جناب پارسا درود برشما به چه نکته جالبی اشاره کردید حالا تجسم کنیم وببینیم اونشب چه برآن بزگوارهایی که شما اشاره کردید چه گذشت وچه حالی داشتند ودرکجاسکناداشتند وامکانات اون روز چه بوده وبعدسالهای سال این شعر مرور میشه درحاشیه گنجور به آن پرداخته مییشود حالا فرض کنیم درجمع آن همه دانشمند بودند خیام حکیم ستاره شناس وخوانش استاد شجریان
براستی که همه باید یکی دوروزی قبل یا پس از دیگری برویم وبگیم و یا بگند یاران موافق همه از دست شدند
حق✋
از دوستان خواهش میکنم، معنی این رباعی، بخصوص مصراع آخر رو زیر قلم کیبورد بیارید که بنده متوجه شم
من بیت دوم رابه اینصورت خوانده ام خیلی دوست دارم بدانم از کیست
بودیم به یک شراب در محفل عمر. یکدور ز ما پیشترک مست شدند
بیت دوم این رباعی رامن بدینگونه دیده و شنیده ام
بودیم به یک شراب در محفل عمر
یک دور ز ما پیشترک مست شدند
لطفا اگر از دوستان کسی این بیت را بدینصورت
دیده راهنمایی فرمایند
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند
خوردیم ز یک شراب در مجلس عمر
دوری دو سه پیشتر ز ما مست شدند
در دایره سپهر ناپیدا غور
جامیست که جمله را چشانند بدور
نوبت چو به دور تو رسد آه مکن
می نوش به خوشدلی که دور است نه جور
دوستان همه کنار یکدیگر در مجلس نشسته اند
اما چنان که پای مرگ(بازخاست شدن) به میان آمد همه شان شروع کردند به گردن یکدیگر انداختن
ما بعد از عمری شرابی خوردیم و پای عهد ایستادیم اما
دوستان گربه صفت شراب نخورده پست شدند و خود واقعی شان را نشان دادند
معنی خیلی ساده است. زودتر از من از دنیا رفتند.
" مجلسِ عُمر "
یارانِ موافق همه از دست شدند
در پایِ اَجَل یکان یکان پَست شدند
خوردیم زِ یک شراب در مجلسِ عُمر
دُوری دو سه پیشتر زِ ما مست شدند
- یاران: افراد شبیه به هم
- موافق : سازگار، هماهنگ، دلخواه
- یارانِ موافق : کسانی که مثل ما زندگی می کردند با آرزوها و امیال شبیه به ما
- از دست شدند/ پست شدند : مُردند
- در پایِ اَجل : در برابر مرگ
- یکان یکان : به تنهائی و جداگانه
- خوردیم ز یک شراب: همگی سختی و آسانی زندگی را می چشیم
- مجلسِ عمر : دنیا
- مست شدند : زندگی کردند و سپس از این دنیا رفتند
- دُوری دو سه پیشتر: اشاره به مجلس میگساری دارد که میگسار(ساقی) با صُراحی (ظرفی شبیه کوزه) پیاله تک تک میهمانان را که دور مجلس نشسته اند را پُر می کند. آنهایی که زودتر به بزمِ زندگیِ دنیا آمده اند، از دستِ ساقیِ روزگار زودتر شرابِ زندگی نوشیده که همراه با مستی همزمان مجبور به ترکِ این میهمانی خواهند بود که این برای همه اتفاق خواهد افتاد و استثنایی هم ندارد!
برداشت آزاد :
پیش از من و تو، افراد زیادی بودند که همانند ما زندگی می کردند، اما عُمر زمینی آنها در این کالبد به پایان رسید. آنها مثل خود ما بودند و زندگی کردن را دوست داشتند، تنها با این تفاوت که زودتر از ما به دنیا آمده بودند و پختگی را زودتر از ما تجربه کردند. بنابراین ارزشِ زندگیی که به تو داده شده را خوب بدان و با غم و اندوه بیهوده آن را به هَدر نده!
بشنو این نکته که خود را زِ غم آزاده کنی
خون خوری گر طلبِ روزیِ ننهاده کنی
آخِرُالامر گِلِ کوزه گران خواهی شد
حالیا فکرِ سبو کن که پُر از باده کنی
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است
عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی
دیوان حافظ » غزل 481
- ز غم آزاده کنی : خود را از دامِ غم و اندوه رها کنی
- خون خوری : خود را به رنج و زحمت میاندازی
- روزی ننهاده : آن چیزی که سهم تو نیست و برای تو مقدّر نشده است
- آخِرُالامر: سرانجام
- سبو : دل و جان
- باده: عشق و معرفت
- بهشتت هوس است: آرزوی رفتن به بهشت را داری
- عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی: همزمان با چند نفر زیبارو به شادمانی بپرداز که این است تصور تو از بهشت! بهشت واقعی همنشینی با خداوند وشادیِ دل است که می تواند در همین دنیا هم صورت پذیرد.
صادقلو عزیز ازشماهم بابت تحلیل وتوضیحات مفیدتان سپاسمندیم
بهرمندشدیم آرزوی موفقیت براستی گنجیست این شعر وادبیات ناب پارسی ما خوشابه صعادت ما که چنین بزرگانی داریم درود برهمه سروران گنجوری
من عاشق این شعر روح خدامولاناهستم
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
وسعدی جان
گفتی زخاک بیشترند اهل عشق من
ازخاک بیشتر نه ازخاک کمتریم
وخیام
جامی که عقل آفرین میزندش
صد بوسه زمهر برجبین میزندش
ماناباشید🙏
با سلام
میبخشید متوجه شدم که معنی بیت اخر درست ابلاغ نشده بر این شدم تا نظر خود رو بیان کنم با اجازه از اساتید بزرگوار
.دوستان از اداب خوردن می این است ان به صورت دور میخورند یعنی که یکبار برای همه ساقی پر میکند و همگی می نوشد و دور بعد و همین طور الی اخر . حکیم در این بیت عمر را به شراب توصیف میکنند لذا کسانی که قبل از او از دنیا رفته اپند را یارانی میداند که در دور های قبلی مست شده اند و توایی ادامه دادن ندارند . باز هم تشکر
سلام، در ویدیو مربوط به مراسم استاد فرهنگ فر، بیت یاران موافق همه از دست شدند خوانده نمیشود
خوانش و دکلمه رباعیات خیام با صدای بسیار زیبای کیکاووس یاکیده در ویدئوی یوتیوب زیر:
سلام بر یاران نیک نفس
دستان اجل سرو قد دوست برید
بر چهره ی او پرده ای از خاک کشید
بودیم به یک مجلس وبا هم محظوظ
سالی دو سه تا بیشتر از ما بدید
سپاس از دوستان