گنجور

رباعی شمارهٔ ۹۰

می خور که ز دل کثرت و قلت ببرد
و اندیشه هفتاد و دو ملت ببرد
پرهیز مکن ز کیمیایی که از او
یک جرعه خوری هزار علت ببرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می خور که ز دل کثرت و قلت ببرد
و اندیشه هفتاد و دو ملت ببرد
هوش مصنوعی: بیا بنوش که نوشیدن از دل تفرقه و اختلاف می‌کاهد و افکار و عقاید مختلف را از یادت می‌برد.
پرهیز مکن ز کیمیایی که از او
یک جرعه خوری هزار علت ببرد
هوش مصنوعی: از دوری و پرهیز از دانش و علم غافل نشو، زیرا اگر فقط اندکی از آن را به دست آوری، می‌تواند هزار مشکل و علت را حل کند.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۹۰ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۹۰ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۹۰ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۹۰ به خوانش علی قلندری
رباعی شمارهٔ ۹۰ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1391/02/13 12:05
بهرام مشهور

طبّ قدیم یا طبّ سنتی استوار بر این بود که تعادل در تن سالم وجود دارد و امراض بدلیل برهم خوردن این تعادل و افزایش و کاهش یک از مزاجهای چهارگانه سودا صفرا دم و بلغم و غلبه یکی بر بقیه روی می دهد در اینجا کثرت و قلّت بردن از دل و پیشگیری از بیماری را متأثر از می برشمرده است . و خیّام همچون ابن سینا اعتقاد داشت مقدار کم شراب باعث حفظ این تعادل و تندرستی می شود و توصیه می کند از کیمیائی که اگر یک جرعه از آن را بخوری هزار علّت یعنی هزار بیماری را ازبین می برد پرهیز مکن !

1393/11/15 02:02
آماریس

منظور از می، شراب ناب الهی یا همون درک و آگاهی هایی هست که در طول زندگی به انسان الهام میشه. ما با توکل کردن به خداوند و تسلیم بودن در برابر حق که اساس اسلام هم بر همین است، میتوانیم از می الهی بنوشیم. به عنوان مثال همین اشعار شاعران بزرگی مثل خیام، زمانی که بر زبان آنها جاری میشه، به گونه ای ایشان را مست و سرخوش میکنه و به همین دلیل به می تشبیه میشه. ساقی یا خدای احد و واحد، همواره از این می در جام (جسم) آنها میریزد و با این شراب کثرت و قلت (یعنی پارچه پارچه کردن انسانها و جهان هستی) از بین رفته و فرد به وحدت وجودی میرسد. تنها در چنین کیمیایی میتوان این خاصیت را پیدا کرد.

1402/01/19 02:04
کامران هیچ

اینایی که گفتی خیام باوری بهش نداشته

1402/02/21 13:04
کامران هیچ

کفر نگو داداش

خیام باوری به ادیان نداشته

1394/01/26 18:03
فرهاد

آماریس، خیام در دو رباعی قبل میگوید:
گویند بهشت و حور و کوثر باشد
جوی می و شهد و شکر باشد
پر کن قده باده و در دستم نه
نقدی ز هزار نسیه بهتر باشد!
همانگونه که میبینید خیام از تعابیر عرفانی می و باده بسیار به دور بوده و منظور او می واقعی و شراب انگور است.

1394/03/13 06:06

آقای فرهاد خیام شناس "بسیار دور بوده.....!!!!"
هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسار من .....!!

1395/01/23 09:03
فرهاد

آقای مهدی همدانی، متوجه منظور شما از "بسیار رور بوده.....!!!" نشدم. اگر منظورتان این است که "به دور بودن" نادرست است، باید بگویم که چنین نیست و ترکیب درستی است.
البته بیت "هر کسی از ظن ..." متعلق به مولوی است و ممکن است درباره خود ایشان اینگونه باشد. خیام چنیزی نگفته است.

1396/05/01 23:08
رشید رضایی

مستی عشق نیست در سرتو.....رو که تو مست آب انگوری...

خرم دل آن که همچو حافظ...جامی ز می الست گیرد
*الست اشاره به آیه الست بربکم
بیت شعرا از حافظه ولی در مجموع اشاره میکنه که منظورش از می شرابی که ما فکر میکنیم نیست...فکر میکنم شعرای دیگه هم اگه شعراش رو کامل بخونیم متوجه میشیم که منظورشون چیه

1396/06/04 04:09
فردوس برین

منظور نوشیدن می از خم وحدت الهی می باشد که به دنبال آن جدا شدن از عالم کثرت و درک تن واحده ،درک یکتایی ویکسویی هستی را درپی دارد چون هدف اصلی حرکت از کثرت به سمت وحدت است که تنها با شاهد شدن محض میسر است عارف در اینجا از بهشت وحور واآنچه زاهد با سعی وکوشش وروی پله عقل برای رسیدن به آن تلاش میکند بی توجه است چون از چون به قطع وابستگیها وتعلقات بهشت نقدی برای او حاصل گردیده که دیگر بهشت نسیه به کارش نمی آید (خدایا زاهد از تو حور میخواهد قصورش بین)

1397/09/06 22:12
Mahomet

اقای رضایی شما نمیتونی برای افکار دو شاعر در بیان یک کلمه یک معنی قائل بشی، چنانچه سنایی یکی از شعرای محبوب مولوی بود و هر دو پیرو مکتب صوفیه بودن اما عقاید این کجا و آن کجا

1398/07/29 07:09
فریاد

قومی متفکرند در مذهب و دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این
هر کسی خیام رو می خونه یه طوری که خودش دوست داره برداشت میکنه و میخواد به دیگران هم بقبولانه که اون چیزی که خودش میگه درسته. از منزلِ کفر تا به دین، یک نفس است،
وز عالم شک تا به یقین، یک نفس است،
این یک نفسِ عزیز را خوش می‌دار،
کَز حاصلِ عمرِ ما همین یک نفس است.

1398/10/27 13:12
سلام

بله کاملاً فرمایشات آماریس و احمد مطابق منظور خیام است؛ همچنین اون حوری که خیام میگه منظورش احمد قصاب هست!!!
آخه خیام در بیت های قبل و بعدش خودش به صورت کاملا آشکار داره شفاف سازی میکنه.
اگه واقعاً منظور دیگری داشته بود خوش برای رفع ابهام در یکی از بیت ها توجیه می کرد.
حالا شماها هی بیایید و توجیه کنید...

1399/04/08 13:07
نوید

آقای آماریس و خیل عظیم دوستاران شعر لطفا بیخیال بشین خواهشا ، تا کی قرار است هر جا که می و شراب دیدید تفسیر عرفانی کنید... میگه عرق بخور حال کن ! هیچ منظور دیگه ای هم نداره...

1399/12/10 12:03
حسن

یه سوال دارم!
اینکه چه اصراری دارن بعضی که ثابت کنن منظور از می و معشوق، شراب ناب الهی و بهشت و جهنم و ... هستش؟
و اینکه شاعر وقتی منظورش چنین چیزهای والا و پر مقامی هست، چرا باید به می و شراب و معشوق و ... که چیز های پست و بی ارزشی هستن تشبیه بشن؟؟؟؟؟
و اینکه کسی که شعر با این نظم و نظام رو خلق کرده میتونست منظورش رو جوری بگه که چنین شک به جان ما نیوفته.
لطف کنید بگید کجای افکارم اشتباه هستش؟

1400/02/21 20:04
سعید

با سلام
منظورش این نیست که شراب انگور بخور که کثرت و قلت ببره.منظورش اینه که شرابی بخور که این ویژگی ها رو داشته باشه
باتشکر...

1400/02/01 11:05
حسن

سلام،
اگه کثرت و قلت خوبه که جواب شما درست نیست!
و اگر بده چرا باید شرابی بخوریم که کثرت، قلت و چنین ویژگی های بدی داره؟
اصلا چرا باید با چیز بدی مقایسه، توصیف و یا هر چیز دیگه که اسمش رو میذارید؛ بشه؟!

1400/08/05 22:11
مازیار پارسا

خوانش و دکلمه رباعیات خیام با صدای بسیار زیبای کیکاووس یاکیده در ویدئوی یوتیوب زیر:

پیوند به وبگاه بیرونی

1401/03/14 10:06
احمد نیکو

متن بیت اول رباعی شماره 43 از مجموعه رباعیات استاد دکتر الهی قمشه ای:

می خور که ز دل قلت و کثرت ببرد

اندیشه هفتاد و دو ملت ببرد

می خور که زدل کثرت و قلت ببرد

و اندیشه هفتاد دو ملت ببرد

1401/04/06 16:07
حبیب شاکر

سلام بر یاران همدل 

خواهی ز دلت هول کم و بیش رود 

وز سر غم و بد خواهی و تشویش رود 

از دست مده  فرصت خدمت را

زین در گران کار همه پیش رود 

ارادتمند

 

1401/04/07 14:07
حبیب شاکر

سلام بر دوستان.یک چهار پاره که دلنوشته است هرچند شاید مرتبط نباشد 

.............

خدایا یاریم کن باتو باشم 

که من دور از تو دلگیرم همیشه 

نگو نالایقی یا کم سعادت 

من این فرمایشات حالیم نمیشه 

................. 

خدایا دست من تنها بسوی 

شما که منشأ خیری درازه 

بدون منت و هر وقت و هر جا 

در خونت به روی هر کی بازه 

.................. 

تو میدونی که من جز خونه ی تو 

در هیچ خونه ای دیگه نمیرم 

پیش هرکی و هر جا رفتنی نیست 

فقط پیش تو من آروم می گیرم 

.................. 

تو که دستهای سبز و مهربونت 

پدید آرنده ی باغ و بهاره 

یه کاری کن دلای سرد ما را 

از این خواب زمستونی در آره 

................ 

خدایا دستهای خالیم را 

بگیر با دست پر مهرت همیشه 

تو که بالاتر از دست تو دستی 

همه خوب میدونن پیدا نمیشه 

.................. 

بذار از ابر مهر تو بباره 

به دشت خشک خشک مهربانی 

مگر این دشت خشکیده دوباره

بگیره رنگ و بوی زندگانی 

.............. 

سپاس از دوستان خوب و ادب ورز

1401/05/11 16:08
دختر پرسپولیسی

درود اگه امکان داره تفسیر میکنید؟ 

1401/05/14 00:08
حبیب شاکر

سلام.

نیاز به تفسیر نیست دقت بفرمایید خیلی بزبان ساده گفته و کاملا مفهوم است