گنجور

رباعی شمارهٔ ۹

اکنون که گل سعادتت پربار است
دست تو ز جام می چرا بیکار است؟
مِی خور که زمانه دشمنی غدار است
دریافتن روز چنین دشوار است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۹ به خوانش احسان اسماعیلی
رباعی شمارهٔ ۹ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۹ به خوانش محمد علی قدمیاری
رباعی شمارهٔ ۹ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۹ به خوانش علی قلندری

حاشیه ها

1388/09/27 12:11
داوود

قدر لحظات خوش وسلامتی بدان ولذت ببر

1388/09/04 08:12

اکنون که گل سعادتت پربار است
دست تو ز جام می چرا بیکار است
می‌خور که زمانه دشمنی غدار است
دریافتن روز چنین دشوار است
یافتن منظور خیام در بعضی رباعیها چندان سهل نیست مثلا وقتی گل سعادت کسی پرباراست آیا نیازی به چیز مست کننده و بیخبر کننده دارد؟
نظر خیام اینست که چون زمانه دشمنی غدار است و همیشه گل سعادتت پربار نیست پس اینک جام می بدست گیر
به نظر میرسد که منظورش از جام می دل آگاهی باشد خلاف غفلت از اوضاع زمانه که فردا یافتن روز چنین دشوار نباشد زیرا می معمولی علاجی بر غدار بودن زمانه نخواهد بود و تناسبی ندارد با اینکه سعادتی که امروز انسان دارد فردا دشوار بدست می آید
وگرنه تو صیه به میخوارگی در زمانی که انسان از خوشبختی دور میافتد مناسب به نظر می آیدنه موقعی که از سعادتی برحورداراست
شاید هم منظور این باشد که چون زمانه عاقبت سر دشمنی دارد در حال حاضر که سعادتی داری هرچه میتوانی خوشی و مستی کن که فردا نمیتوانی ولی باز آن شادی ومستی از نوع دیگرکه برآینده تاثیر مطلوب بگذارد وغدار بودن زمانه را هضم کنداهمیت دارد
قدر مسلم اینست که رباعی میگوید در موقع سعادت هم بیکار منشین و غافل نباش و کاری بکن ولی در اینکه چکار کن برداشت ها مختلف وسطحی وعمقی تواند بود

1389/04/08 01:07
علی نهیل

خدمت دوست عزیز ف-ش عرض کنم که معنای بیت کاملا مشهود و بر خلاف گفته ئ ایشان است.
از آنجایی که می و شراب در ابیات حضرت خیام نشانه ئ شادمانی است، پس ایشان لازمه ئ شادی را همین شراب دانسته و اینجا نیز به وقت پر بار بودن سعادت، نوشیدن می را توصیه می کنند. چرا که دیگر ممکن است همچین فرصتی نصیب نشود. و این فرصت همان شادی و سعادتی است که با خوردن می کامل می شود.
گل سعادت آرایه ئ اضافه ئ تشبیهی دارد.
دست مجاز جزئیه و منظور وجود آدمی است.
زمانه دشمنی غدار است تشبیهی که وجه شبه آن حذف شده است.

1402/01/25 12:03
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

شادی و سعادت با خوردنِ مِی کامل نمی شود 

1389/04/14 10:07
م.ح

بستگی به این دارد که انسان خوشبختی و سعادت را حقیقی بداند یا مجازی
سعادت و خوشبختی حقیقی زمانی است که دوست بر ما نظر افکند.
از این لحظه نهایت استفاده را باید برد و در رسیدن به وصال او تلاش کرد چرا که فرصت در این دنیای فانی اندک است و با رسیدن مرگ برگشت به دنیا غیر ممکن.

1389/06/19 00:09
م-ر

با درود
دوستان گرامی خیام به هیچ وجه عارف نبوده و نمی توان منظور وی از می خوردن را طور دیگری تعبیر کرد. در بسیاری از ابیاتش حتی نشانی از کنایه گویی یافت نمی شود. خیام اگر می گوید می خور منظورش همان شراب انگوری و بردن غم از دل است. به نظر من او نمونه کاملی از یک نهیلیست است و معتقد به جهان پس از مرگ نیست.
خوش باشید

1389/10/16 22:01
هومن

دقیقا معنای شعر ، همانی است که خود می گوید : حال که زندگی بر وفق مرادت است ، از آن لذت ببر و این دم را مغتنم شمر . . چرا که معلوم نیست بار چنین فرصتی بدست آید . .

1390/12/13 15:03
۷tir

م-ر شما فقط دنبال می میگردی و چیز دیگر نمیبینی
گردون نَگَری ز قَدِّ فرسود ة ما است
جیحون اثری ز اشک پالود ة ما است
دوزخ شرری ز رنج بیهودة ما است
فردوس دمی ز وقت آسود ة ما است
به نظر شما دوزخ چه معنی داره؟ وقتی که می نیست!

1392/02/26 06:04
امین کیخا

خوار یعنی اسان و دژخوار یا دشوار یعنی سخت

1392/02/02 00:05
الرسوم و المعانی

به نوشته صادق هدایت در داستان کوتاه اکار یا بیکار معنی impotence هم می داده است

1394/01/29 23:03
بهرام مشهور

بعید می دانم این رباعی از خیّام بوده باشد! زیرا آن را تا کنون در دستکم پنج نوع از کتاب هایی که منسوب به خیّام است ندیده ام و نیز وزن و قافیه و محتوای محکمی ندارد

1394/03/07 21:06
merce

جناب کیخا
درود
گمان می کنم دژ و دُش به معنی ضد باشد
در لغت دشمن ” من “ به معنای اندیشه و ”دش “ یعنی ضد که می شود مخالف اندیشه
هومن هم یعنی نیک اندیش که از وهومن آمده
ولی مثل اینکه به روزگاران معانی تغییر کرده اند
اگر خوار را به معنای آسان بگیریم پس دشخوار یا دشوار همان ضد آسان است که چنانچه شما فرمودید به معنای سخت است
نوشتم تا باز هم از سخن جنابعالی بیشتر استفاده کنیم
با احترام
مرسده

1395/01/19 08:04
داود عبدالهی

در بیت دوم این شعر اشتباهاً نوشته‌اید: "می‌خور"
که چون با نیم‌فاصله نوشته‌اید؛ به صورت فعل mikhor خوانده می‌شود.
بهتر است با فاصله بنویسید. یعنی: "می خور".

1395/06/11 10:09
ATAA

درود بر شیفتگان شعر و ادب پارسی
اکنون که گل سعادتت پر بار است:
خوشبختی جایی در انتهای مسیر نیست. اون توهمی در آینده که بخاطرش از خوشی امروزمون میگذریم نیست بلکه همین اکنون است.
دریافتن روز چنین دشوار است:
همیشه زندگی بر وفق مرادت نیست
خوشبختی که الان داری آسون بدست نیومده که بیهوده حرومش کنی
می‌خور که زمانه دشمنی غدار است:
لذت ببر که دنیا وفا نداره و شاید همین لحظه بهترین لحظه زندگیت باشه

1396/03/31 04:05
Masooda Rostami

شاید منظور خیام استفاده از وقت باشد و شاید بگوید که اکنون که زمینه مساعد فرصت وقت برایت مهیا است چرا از ان استفاه اعظمی نمی کنی که طوا عمر و گردش زمان دیگر این فرصت مناسب را برایت نمی دهد

1396/06/23 01:08
اکبر بریالی

تشکر ف-ش جان با این تحلیل عمیق و نکته سنجانه ات.

1397/03/08 20:06
رضا

دوسنان دمتان گرم. زمانی که با خوردن باده از خود بیخود شوم به درون فکر کنم و نه به دنیای دگر.
من باده پرستم چو پرستارم اوست
این باده به از دشمن و نادانی دوست
در خلوت خود می بخورم دور ز جمع
رندان نتوان طعنه زنند کو مست صبوست
دم خوش گذرد چون عارف و بنده یکیست
آنجاست که یکسان بود آن دشمن و دوست
بیتاب شو از جور زمانه با نوشیدن می
من هیچ ندانم که بهشت هست بر اوست

1397/07/23 14:09
م.زارع

در تعلق داشتن برخی از این ابیات به خیام تردید هست. افرادی که متن شناسی را تا حدودی بلدند می گویند که همه رباعیات خیام یک دست نیست. و برخی سست و برخی محکم است. هم از نظر معنا و هم از نظر زیبایی. برخی از بزرگان ادبیات نیز به این موضوع اشاره کرده اند که از میان رباعیات فراوان منسوب به حکیم عمر خیام، تقریبا در چهل مورد اطمینان هست و تا 75 مورد مشکوک و بیشتر از آن یقینا از وی نیست.

1397/10/18 12:01
A. Z

از این رباعی حضرت خیام، میشه ارزشمند بودن وقت و زمان را نتیجه گرفت. یعنی از فرصت های موجود بالا ترین استفاده را نماییم.

1398/11/29 06:01
سعید

آقا فکر کنم « گُل » درست باشه خواننده دوم جناب ملک زاده فرمودند «گِل»
لطفا شفاف سازی بفرمایید و در صورت امکان تصحیح نمایید
ممنون

1399/03/28 20:05
بهروز

من گمان میکنم منظور از گل در این شعر عمر است. پس گل سعادت پربار است به دوره جوانی فرد اشاره دارد. یعنی گلی که بیشترین گلبرگها که شمارش هر روز هست را دارد. جام می نیز معنی لذت بردن از جوانی و یا استفاده کردن از آن برای راحتی در دوران پیریست است . که من به خاطر مصراع آخر , دومی را بیشتر احتمال میدهم. با این نگاه زمانه غدار گذر عمر است .
اما در مصراع آخر منظور از دریافتن روز , احتمال زیاد به معنی درک اهمیت ایام جوانیست که بیشتر جوانان قدر آن را تا جوانند نمیدانند و آن را به بیهودگی میگذرانند.

1399/03/17 02:06
فردین

سوال ؟؟؟آیا خوردن می فقط درزمان غم هستش؟؟؟
آیا کسی که داعم الخمر میشه در حال شادی می خوردن برای حال نمیاره؟؟
پس منظور خیام همون شراب ناب قرمز رنگ بود و بس‌..
می نابی که خیام دائم ازش میگه با می نآب حافظ فرق داره
هر چند می نآب حافظ هم می نآب الهی نبوده.....
اصلا فرق می ناب الهی با می ناب که از انگور هستش چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آنان که ز پیش رفته‌اند ای ساقی
در خاک غرور خفته‌اند ای ساقی
رو باده خور و حقیقت از من بشنو
باد است هر آن‌چه گفته‌اند ای ساقی

1399/07/18 22:10
خیام شناس

خوب جزعده ای نمیدونند منظور خیام را که متاسفانه در این نظرات کسی اون رو نگفت راز خیام را هرکسی نمیداند من این راز را میدانم اما نگفتنش بهتر از گفتنشه

1399/08/30 10:10
ن

پربار بودن گل سعادت می تواند نشان از بالا بودن سن داشته باشد

1399/09/17 10:12
احمد نیکو

اکنون که زند هزار دستان ، دستان
جز باده ی سرخ ز دست مستان ،مستان
برخیز و بیا که گل به شادی بشکفت
شادی کن و داد خود ز بُستان ، بِستان

1400/11/07 20:02
حبیب شاکر

تا عافیت و قدرت و مهلت داری

بردار ز دوش و دل غمی و باری

بنشان به لبی خنده در این محنتگاه

چون می دروی هرآنچه را می کاری

تشکر.لطفا نظر در این رباعی بنده بفرمایید

1402/01/25 12:03
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

سعادت به گُلِ پُربار تشبیه شده است که خودِ گُل استعاره از چهره یِ  سرخ و خوش آب و رنگ است یا همان جوانی و شادابی. 

اکنون که گُلِ سعادتت پُربار است/....: حالا که جوان هستی و سرشار از زیبایی و طراوت هستی/...

1402/01/25 14:03
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

دریافتن روزِ چنین دشوار است: اینکه کسی بتواند به ارزشِ جوانی آنهم زمانی که جوان است پی ببرد کار ساده و آسانی نیست!

دریافتن: پی بردن به ارزش چیزی, درک کردن و فهمیدن

روزِ چنین: روزگارِ جوانی

1402/01/25 14:03
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

میِ خور که زمانه دشمنی غدار است:

شادی تنها سلاحی است که با آن می توان به جنگ این روزگارِ حیله گر رفت و آن را شکست داد.

بعبارتی دیگر,  کسی در پایانِ نبردِ زندگی پیروز است و سربلند  که غم و اندوه را به زندگیِ خود راه ندهد و تک تک لحظات را با شادمانی سپری کند که  این کاری بس دشوار است!

 

به قولِ حافظ:

اگر غم لشگر انگیزد که خونِ عاشقان ریزد / من و ساقی بهم سازیم و بنیادش براندازیم

 

چو در دست است رودی خوش, بزن مطرب سرودی خوش / که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم 

 

رود: نوعی ساز و آلت موسیقی