رباعی شمارهٔ ۸۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۸۸ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۸۸ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۸۸ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۸۸ به خوانش علی قلندری
حاشیه ها
گویند بهشت حور و کوثر باشد
گویند بهشت حور و کوثر باشد
نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد هدف خیام در این شعر نوشیدن باده نمی باشد بلکه استفاده از روز های که به ما میسر شده یعنی نقدی که خداوند به ما نهاده
دوست عزیز ، قیس ، منظور شاعر این است که بهشت نسیه و وعدۀ خیالی است نقد در همین دنیا است
من نمیفهمم چرا بعضی ها اینقدر میپیچونن معنا رو؟ یا خودشون رو زدن به حماقت یا بقیه رو احمق فرض کردن...به وضوح مفهومش مشخصه.
در جای دیگر میفرماید
گویند کسان بهشت با حور خوش است
من میگویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
کاواز دهل شنیدن از دور خوش است
این شعر وزن درستی ندارد
نباید برای هر شاعری عرفان جستجو کنیم. بسیاری از شعرهای شاعران عرفانی نیست. حتی بعضیها فساد دشته اند. البته خیام شاعر دنیایی وزین بوده است
منظور بنده هم همونی بود که شما فرمودید.
منظور حضرت خیام همون عرق کشمشی بوده در غیر اینصورت منظورشون همون شراب هفت هشت ساله انگور هست و در غیر اینصورت منظورشون هر چی بوده رک و پوست کنده میگفت همچنان که اینجا فرمودند.فکر کنم اگر بزرگوار سر از لحد میجنباند به کسایی که میگن منظور خیام از می عرق کشمشی نیست یه سیخ میزد و دوباره در لحد آرام میگرفت
شاید کسایی خوششون نیاد اما به نظر من هم با توجه به زندگی خیام و آشناییش به قرآن و فلسفه و ... یخورده ساده نگرانست که بگیم منظورش الکله :) به نظر منظور اینکه ارزش کار به اینست که همین الان وجودت از باده عشق الهی که همین دنیا رو پر کرده مست بشه نه این که به خاطر وعده ی بهشت هر چند خوب بخواهی تو راه خدا بیای. یعنی از همین الان و نه در آینده توی خدا غرق بشی به جای اینکه بخوای با وعده ی بهشت باهاش معامله کنی. با احترام به نظر های مخالف
مصرع دوم از بیت اول بهتر بود اینگونه باشد :
جوی می و شیر و شهد شیرین باشد
هم از لحاظ آهنگ
و هم از لحاظ معنایی
منظور خیام، حافظ و بیشتر شعرای پارسی گوی از شراب دقیقا شرابی است که از انگور می گیرند. حافظ گنجینه لغات است نه تنها قرآن بلکه بیشتر اشعار پیش از خود را در سینه دارد و از آن بهره می برد چرا برای منظور خودکلمه دیگری بکار نمی برد؟ خیام، ابوعلی سینا، حافظ، رازی و ... از روحانیونی که دین را وسیله امرار معاش و دنیای خویش را بر آخرت مردم و نادانی آنها بنا نهاده اند بی زار و متنفر بوده اند.
آنها شراب را نشانه راستی و پاکی و برهنگی و رک گویی در برابر ریا، نیرنگ و نزویر می ستایند.
حقیر گرچه شما چند سال پیش این حاشیه رو درج کردی لیکن به جناب عالی و همفکران محترم شما پیشنهاد می کنم به نامها اکتفا نکنید؛ نظری گذرا به آثار جناب ابن سینا بیندازید و آنگاه اعتقادات مذهبیش را مورد واکاوی قرار دهید و نیز پیشنهاد می کنم تلاش اندکی در کمکی آشنایی با مفاهیمی غیر دشوار همچو نماد و استعاره مبذول بدارید.
درود به همه دوستان...
نمی دونم چی بگم!از معنی شعر واقعا مشخص که منظور خیام چیه ... چرا آخه باید می عرفانی باشه!؟زندگی واقعمون رو ازمون گرفتن که تا می تونن خودشون بدزدن و بخورن و مارو با خیال و توهمات سرگرم کردن نمی دونم چی دیگه از جونمون می خوان؟ شهد و شکر تو جوب بدرد همون عربای 1400سال پیش می خوره
...
عمرتان را پی حوری و زنان لخت جنت بودید و رعیت ماندید
حاکمان شهرتان ترن و طلا می بردند هی نماز می خواندید هی دعا می کردید
...واقعا جای تعجب داره ... یه جایی پرواز همای میگه (گوییا در خواب غفلت مانده ان اصحاب کهف ) واقعا قضیه همونه
در جواب این دوستان که تفسیرهایی خود گول زننده از شراب و می میارند تا خیامِ خودشون رو درست کنن، باید بگم که گیرم حرف شما درست. اصلا چه اسراری بوده که خیام این همه در اکثر اشعارش از شراب و می بگه و معانی رو بپیچونه! که امروز این همه فسفر سوخته بشه بلکه یه معنی غیر ظاهری ازش در بیاد.
متن رباعی بدین وزن صحیح است:
گویند بهشت و حور و کوثر باشد
جوی می و شیر و شهد و شکر باشد
پر کن قدح باده و بر دستم نه
نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد
سلام بر عزیزان هم نوا
گویند بهشت باغ و بستان دارد
حور و ملک و میوه و ریحان دارد
گر جمله کائنات بخشند کجا؟
یک ذره ز لطف روی جانان دارد
سپاس از عزیزان
گویند که فردوس ِ برین خواهد بود
آنجا می ِ ناب و حور ِ عین خواهد بود
گر ما می و معشوقه گزیدیم چه باک ؟
چون عاقبت ِ کار چنین خواهد بود