گنجور

رباعی شمارهٔ ۸۶

گر یک نفست ز زندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد
هشدار که سرمایهٔ سودای جهان
عمر است چنان کش گذرانی گذرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر یک نفست ز زندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد
اگر حتی یک نفس برای زندگی کردن داری، نگذار که به جز به شادمانی و نیکی بگذرد.
هشدار که سرمایهٔ سودای جهان
عمر است چنان کش گذرانی گذرد
تنها سرمایه تو در جهان همین عمر است و این عمر آنگونه می‌گذرد که تو بگذرانی.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۸۶ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۸۶ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۸۶ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۸۶ به خوانش علی قلندری

حاشیه ها

1397/01/21 12:03
سامان

عمرست چنانش گذرانی گذرد باید باشه . مجدد بررسی کنید

1397/01/12 16:04
Mahsa

کش یعنی چی؟ من فکر میکنم مخفف( که اش) باشه. درسته؟

1397/09/10 09:12
مهرداد پارسا

مهسا،
بله! «کِش» مخفف »که اش» است که به خاطر ضرورت وزنی و درست در آمدن وزن شعر معمولا در شعر شاعران کلاسیک مورد استفاده قرار گرفته است. نمونه هایی از این دست زیاد است؛ مانند:
نک که مخفف «اینک» است
کت که مخفف «که ات» است

1398/05/12 18:08
ساکت

در این رباعی به ارزش وقت به عنوان سرمایه زندگی اشاره شده است، چرا که برای انجام دادن هر کاری در این جهان به زمان احتیاج داریم و بدون زمان نمیتوان هیچ کاری انجام داد، از سوی دیگر زمان پیوسته در حرکت است و ما را با خود به پایان کار نزدیک میکند. اکنون که تنها سرمایه ما زمان است و از سوی دیگر نمیتوان آن را متوقف کرد نباید آن را حتی به اندازه یک نفس جز در شادمانی بگذرانیم و از اشتغال به دشمنی در این فرصت گذرا و غیر قابل تکرار خودداری کنیم.

1399/06/31 17:08
احمد نیکو

گر یک نفست ز زندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد
زنهار که سرمایهٔ ملکت ز جهان
عمری است چنان کش گذرانی گذرد

( رباعی از ظهیر فاریابی)

1401/04/29 00:06
حبیب شاکر

سلام بر بزرگان 

گر یک نفس از عمر تو باقی ماند 

مگذار که غم توسن خود را راند 

سرمایه بی بدیل انسان عمر است 

حیف است که دل کام از او نستاند 

ارادتمند دوستان

1401/06/08 01:09
شروین خالو

ابیات و رباعیات خیام با جابه جایی یک ویرگول،،،معنی یا بهتر بگیم منظور شاعر ۱۸۰ درجه تغییر میکنه.مثلا در مصرع آخر اگر مکث رو بعد از «چنان» بکنیم میشه **کِش گذرانی گذرد** که  «کِش»در اینجا معنی خوش میده و میشه= خوش گذرانی

حال اگر مکث را بعد از «کِش»بگذاریم و اینگونه بخوانیم:(چنان کِش،گذرانی گذرد!)

منظور این مصرع تغییر میکند و اینگونه به نظر میرسد که کلمه*کِش* به نحوه چگونگی صرف کردن عمر اشاره دارد و دیگر خوش گذرانی صِرف نیست و یک نوع مرام و مسلک زندگی کردن است،مثل درویشی یا قلندری.

حال اگر به جای ضمه زیر  ( ِ) از زبرجد استفاده کنیم: 

چنان کُش،گذرانی گذرد(بِکُش)

یا:

چنان کَش،گذرانی گذرد

این از انعطافیه که باستانی ترین زبان زنده حال حاظر جهان دارا میباشد.زیباست