گنجور

رباعی شمارهٔ ۷۴

چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد
دل را به کم و بیش دُژَم نتوان کرد
کارِ من و تو چنان‌که رایِ من و توست
از موم به دستِ خویش هم نتوان کرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد
دل را به کم و بیش دُژَم نتوان کرد
وقتی که قسمت و عمر در دست ما نیست‌، نباید دل را به کمی یا بیشی آن‌، غمناک کنیم
کارِ من و تو چنان‌که رایِ من و توست
از موم به دستِ خویش هم نتوان کرد
سرنوشت و حال ما، چنان‌است‌که تغییر شکل یک موم در دست ما هم در اختیار ما نیست.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۷۴ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۷۴ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۷۴ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۷۴ به خوانش علی قلندری

حاشیه ها

1397/01/12 16:04
Mahsa

میشه تفسیرش رو بگین؟ من متوجه نمیشم

1397/01/12 16:04
Mahsa

منظورم بیت دومه

1397/05/01 11:08
سعید

مهسا خانم تا جایی که من متوجه میشم منظور از بیت دوم اینه که ما انسانها وقتی کاری رو شروع می کنیم مقصودی رو در نظر داریم ولی نهایتا لزوما به مقصود مورد نظرمون نمی رسیم بلکه به نتیجه ی دیگری می رسیم که تقدیر برای ما منظور کرده

1397/05/01 11:08
سعید

اضافه می کنم که خیام آدمی را در رسیدن به مطلوب مورد نظر چنان ناتوان دانسته که می گوید اگر انجام کار در سادگی چنان باشد که شکل دادن به یک موم ساده است باز هم به مقصود مورد نظر نمی رسیم

1398/04/08 00:07
محمد حسین

اینجا منظور حکیم ، فقط جبر هست و احتمالا حال و احساس روز ایشان بوده ، و لا غیر
اما حکما رای کلی ایشان این نیست
چون از اشعار دیگه ایشان می‌شود استنباط کرد

1399/09/14 01:12
بهرام مشهور

میگه : چون روزی (نعمت، پول، امکانات) را به دلخواه آدم نمی توان کم و زیاد کرد دل را به کم و بیش دَژَم یعنی ناراحت نتوان (نباید) کرد. کار من و تو چنانکه خواست من و تو هست حتی اگر مثل موم در دست ما هم باشد نمی توانیم آن را کوچکترین تغییری بدهیم.

1399/10/24 22:12
احمد نیکو

چون قسم تو آنچه عدل قسمت فرمود،
یک ذره نه کم شود نه خواهد افزود،
آسوده ز هر چه نیست می‌باید زیست
و آزاد ز هر چه هست می‌باید بود
(رباعی از سلمان ساوجی )
شماره 60

1401/03/26 23:05
حبیب شاکر

سلام بر رهروان ادب 

چون روزی و عمر در ید انسان نیست 

غم از بر آن هیچ جز حرمان نیست 

گر با مدد حق نبود ،هر کاری 

حتی نفس کشیدن هم آسان نیست 

سپاس

1401/03/01 12:06
حبیب شاکر

سلام 

بار الها مددی خاطر یاران خوش کن 

خاطر ما و همه ملت ایران خوش کن 

پاک کن نقش غم از خاطره این مردم 

حالمان را بحق حضرت جانان خوش کن 

کام خشکیده از آه جگر سوزم را 

بذل لطفی کن و با رحمت باران خوش کن 

این دلی را که همه ساله زمستان باشد 

با نسیم خوشی از سوی بهاران خوش کن 

شب و روز از غم یاران و عزیزان گریان 

شب و روز همه را جان عزیزان خوش کن 

خانه دل سیه از آفت بی ایمانی

رنگ این خانه تو با پرتو ایمان خوش کن 

زندگی تلخ چو زهر است به هر خرد و جوان 

زندگیشان به حق و حرمت پیران خوش کن

هرکسی را که پی شادی مردم باشد 

بر لبش خنده نشان ،خاطر ایشان خوش کن 

بی ربط است وپوزش دل نوشته ای بود گفتم قید کنم

1401/03/02 00:06
ناپیدا

سلام عزیز !

کجایش بی ربط بود ؟

همین که فکر داغ دیدگان هموطنت باشی زیبایی وجودت را به نمایش گذارده ای ! ...

شعرت به زیبایی گوارای تن و روحم شد 

درود بر تو 

1401/03/02 06:06
حبیب شاکر

سلام ارادت دوست گرامی و پاک سرشت 

نظر لطف شماست.همیشه سرشار از مهر و محبت هستید. 

عزت عالی مستدام.روزگار برشما خوش.🌹🌹

 

1401/03/02 08:06
ناپیدا

ممنونم عزیز 

شاد باشید و پر از زیبایی ... شعرهایتان رنگ و بویی دیگر دارند به خود می‌گیرند !

1401/05/29 17:07
آرمان تولایی

در مورد خیام به ادیب ، ریاضی دان و ستاره شناس بودن اشاره شده است، اما به نظر من خیام قبل از همه این ها "روانشناس" بوده است.

از این رو فقط با مطالعه آثار افرادی مانند نیچه و فروئید می توان به عمق اشعار خیام پی برد.

اما خیام در این شعر به انتقاد از شیوه تفکر ایده آل گرایانه پرداخته است ، شیوه تفکر ایده آل گرایانه هم در زندگی شخصی و هم در عالم سیاست جز بدبختی برای انسان چیزی به ارمغان نمی آورد و تنها کاربرد مفید آن برای انسان در زمینه ریاضیات است که خیام خود ریاضی دان بوده است. در مورد بدبختی های تفکر به شیوه ایده آل گرایانه پیشنهاد می شود کتاب فراسوی تناقض یا راز شیطان مطالعه شود که پس از جنگ جهانی دوم و شکست حکومت های فاشیستی و ایده آل گرا در اروپا نوشته شده است.

اما در مورد جنبه فردی تفکر ایده آل گرایانه که خیام در این شعر به آن پرداخته منظور آن است که چون حالت مطلوب و ایده آل انسان همیشه قابل دستیابی نیست بنابراین در صورت براورده نشده انتظار انسان در رابطه با رسیدن به هدفی نباید خود را با وسواس فکری دوچار حالت های روحی مانند پشیمانی و اضطراب و خودخوری کرد...

این جهان حکم فضای پیوسته ای از احتمالات را دارد و بسیاری از امور تصادفی و شانسی هستند و از اراده انسان خارج هستند و کنترل آن ها برای انسان غیر ممکن است.

از طرفی چون انسان با اصول تفکر تسلیسی و ریاضی به صورت ایده آل با دقت بی نهایت به موضوعات فکر میکنه ولی در عمل دقت انجام امور توسط انسان محدود است بنابراین نتیجه دلخواه و ایده آل حتی در صورتی که مسئله شکل دادن به جسم نرم و شکل پذیری مانند موم باشد نیز بدست نمی آید، و نباید خاطر خود را از این جهت آزرده کرد.

این بیت به درد کسانی می خورد که "شخصیت وسواسی مجبور" دارند.