رباعی شمارهٔ ۷۱
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۷۱ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۷۱ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۷۱ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۷۱ به خوانش علی قلندری
رباعی شمارهٔ ۷۱ به خوانش علی پورزارع
حاشیه ها
راستش دراین شکی نیست که آدمی مثل خیام ممکن تکرار نشود و در این که او برایم بیشتر از یک شاعر معنی دارد شکی نیست ولی از مجموع اشعارش میشود به این نتیجه رسید که سخت به زندگی علاقه مند است و قبول اینکه روزی میمیرد و در آغوش خاک میرود برایش مشکل است به همین دلیل از اشعارش برمی آید که اگر به دست خودش می بود هیچگاه به این دنیا نمی آمد و اگر می آمد فقط به شرط آنکه دیگر هیچگاه نرود.
من زیاد با نظر شما موافق نیستم. چون از مجموع اشعارش این مفهوم بر می آید که قدر هر لحظه زندگیت را بدان، از هر لحظه برای خوشی استفاده کن و غم دنیا را به خود راه نده، همچنین به خودت غره مشو که همین خاک و کوزه و ... از تو بهترانی بودند که مغلوب چرخ فلک گشته اند.
در کل چند حس را تلقین می کند: 1. بی خیالی و حرس دنیا را نخوردن 2. مشکوک بودن به تمام چیزهایی که یقین داشته ای 3. مغرور نشدن
در مورد خیام، با وحید موافقم.
به نظرم ما کلا خیام رو بد فهمیدیم خیام در مقابل اون تفکری که میگه برای اخرت تلاش کنید و اوقات جز به عبادت نگذارنید و مذهبی افراطی که همه چیز رو اراده خدا میدونن و در کل ادمای تنبل و گشاد بازی هستن به طعنه میگه باید فکر دنیا بود و دنیا رو خودمون بسازیم برای راحتی اسایش در دنیا و معنی دار کردن زندگی تلاش کنیم وگرنه فکر نکنید کلا خیام جام به دست لب جوب مست بوده نه تحقیقات علمیش رو ببنید فقط واسه تقویمش هشت سال شب نخوابید
اگرمن اشتباه میکنم لطفا با دلیل منطقی تصحیح کنید: این شعر غلط خوانده شده و معنی را عوض کرده. خواهی شد تو مصرع دوم به معنی رها خواهی شد هست. یعنی مدتی اسیر رنگ و بو میشوی و مدتی از هر زشت و زیبایی رها خواهی شد. قبول دارید؟
حامد جان
به نظر می رسد ” تا “ در مصرع اول ، مصرع دوم را هم شامل می شود.
تا چند اسیر رنگ و بو،،،،
تا چند از پی هر زشت ،،،،
رها نمی شوی
در پی زشت و نکو هستی
ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است
رو شاد بزی اگرچه بر تو ستمی است
با اهل خرد باش که اصل تن تو
گردی و غباری و نسیمی و دمی است
در اینجا روحیه شادزیستن و نشاط و طرب خیام تجلی پیدا میکنه و در واقع ایشون نه خیلی در باب اخرت و نه خیلی در باب دنیا بوده اند. و امیدوارم از این مطلب این طور برداشت نشه که ایشون نیهیلیست بودند
واقعا خیام یک انسان پیشرو در عصر خود بودند و نکته سنجی ایشون رو براحتی میشه از اشعارشون تشخیص داد.
فک میکنم خیام اشاره به دوران جوانی میکنه
زمانی که درگیر مسائل جنسی میشه انسان
خوی حیوانی قبل از و حس ندامت و پشیمانی بعد از که با خود آدم میگوید انسان دوباره خوبی میشوم و باز اسیر رنگو بو و احساسات میشه دوباره
جناب سیاوش درست گفته اید در همه اشعار خیام همین حسرت از زندگی (که باید جاودان باشد) و تأسف از مرگ دیده می شود
سلام بر همراهان جان
تا کی نگران کم و بیش دنیا
نالان ز بد و در طلب هر زیبا
گر عطر خوش گلی و گر بوی لجن
نابود شوی در دل جریان هوا
درود و سپاس