رباعی شمارهٔ ۵۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۵۹ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۵۹ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۵۹ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۵۹ به خوانش علی قلندری
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
این رباعی بسیار پر مایه و ظریف است
منظور خیام بر وضعیت اجرام فلکی از جمله محوریت خورشید و چرخش زمین به دور آن است این در حالیست که قران صراحتا از حرکت خورشید سخن میگوید. همان حرکتی که مردم هر روز به چشم خود میدیدند ! از مشرق به مغرب.و از نظر خیام این اختلاف مایه تردید و شک خردمندان به قرآن است.در بیت دوم نیز ضمن به تقابل کشیدن خرد که مایه ایرانی دارد با تدبیر که مایه اسلامی قرآنی دارد پیروان مکتب اسلامی را سر گردان دانسته و خواننده را به خرد دعوت میکند.
از نظر اخترشناسی خورشید هم حرکات خود را دارد. اما در هر صورت خیام هیئت بطلمیوسی را (زمین مرکز جهان است) رد نکرده است
در فلسفه یونانی و اسلامی هر جرم آسمانی در فلکی می چرخد و یک عقل (موجود ملکوتی) آن را می گرداند. این عقل های دهگانه واسطه ای فرض می شوند که خدا از طریق آنها بر زمین تاثیر می گذارد
طعنه جالب خیام این است که اجرام و افلاک که مدبرند، خود سرگردانند
میان تدبیر و خرد تفاوتی هست:
مُراد خیّام ازتدبیر،اندیشه ای است که از عقل جُزیی نشات می گیرد ،عقلی که اداره کنندۀ
زندگی این جهانی و آلوده به مَطامع نفسانی
است.
پس مدبّر کسی است که فکر خود را در جهت
حلُ و گشودن مسایل مادّی و مشکلات دنیوی
به کار می گیرد.
امّاخــــــرد که حاصل عقل کلّی است نیازمند
ادراکاتی فرای محسوســات و تعیّنات است،
ادراکاتی چون کشف وشهود،تعمّق وتوجّه به
درون.
بنابراین خیّام توصیه می کند:
" از صورت به معنی بیایید"
هشدار می دهدکه مبادا به جای درون نگری
و خود شناسی فقط به امور سطحی دنیـوی
توجّه کنیدکه سرگردان وپریشان خواهید شد.
امّادر مورد اجرام باید گفت:
اولاهیأت بطلمیوسی مورد تأییدخیــام
وحکمای دیگرحتّی ابن سینــابوده زیرا
این تفــــــکّرقرن هاپس ازحیات ایشان
همچنان برجهان حاکم بوده ااست.
ثانیاهنوزهم باوجود تغییرنگرش نسبت
به وضعیّت زمین و خورشید و چگونگی
حرکت آنهامردم تصوّرمی کنندخورشید
ازشـــرق زمین طلوع و درغرب آن افول
می کند.این نشان می دهدکه انسان
بیشتر به ظاهرامور توجّه دارد.
بنابراین قران برای تفهیم مردم،باتوجّـه
به باورعامّه حتّی علما وحکما،ازحرکت
خورشــید سخن گفته است. وگرنه آیا
خداوندکه خالق همۀ عالم است ازاین
مطلب غافل بوده است؟! آیاخــــالق از
مخلوق خود بیخبراست؟
نه تنهااجرام،بلکه آسمانها وکهکشانها
وکلّ عالم اسباب تردّدخردمنـدان است
لیکن انسان خردمند و فــــرزانه هرگزبه
اسباب توجّــــه ندارد،بلکه نظرش فقط
بسوی مُسبّب است،آفریدگار هستی
یکی از برجستهترین کارهای خیام را میتوان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظامالملک، که در دورهٔ سلطنت ملکشاه سلجوقی (426-590 هجری قمری) بود، دانست. وی بدین منظور مدار گردش کره زمین به دور خورشید را تا 16 رقم اعشار محاسبه نمود.
مرجع سایت ویکی پدیا
اجرام منظور چیزهای ساخته شده توسط بشر می باشد
از قبیل اهرام مصر
نگاه کردن به اثار گذشتگان
و در نهایت درک این مطلب که انسان فانی است
واقعا از تفسیرات بعضی از دوستان شگفت زده شدم. خیام هیچ سخنی از قرآن و یا خدا در این رباعی نکرده و دوستان تا جاییکه جا داشته ربطش دادن به این دو مورد. در عجبم که اگر واقعا خیام به این موارد اشاره مستقیم کرده بود؛ دوستان چه مینوشتند!
هر چه درباره معنی" تردد " جستجو کردم نتوانستم آترا با" تردد خردمندان " در رباعی خیام مربوط کنم ، در هرحال از توضحات آقای محمود در مورد عقاید بطلمیوسی در باره کاینات و اجرام سماوی و همچنین از آقای صراف منش در مورد اختلاف عقل کل و عقل جزء و خرد و تدبیر و تشریح آن بسیار متشکرم .
با توجه به مطالعه که در رباعیات خیام و معانی آنها انجام داده ام ، به نظرم می آید که معنی این رباعی پیچده تر از آنست که صرفا" آنرا با دید مادیون و یا الهیون تعبیر و تفسیر نماییم .
اضافه میکنم که شاید منظور خیام در این رباعی نظیر بسیاری دیگر از رباعیات اش این است که کشف بشر از کاینات و اجرام سماوی ، هنوز به نتیجه و انجامی نرسیده است که قطعیتی پیدا نکرده است .
اجرام که ساکنان این ایوان اند
اسباب تردد خردمندان اند
هان، تا سر رشته ی خرد گُم نکنی،
آنان که مُدبر اند سرگردانند.
.
.
اول باید یه سری توضیحات درباره بعضی لغات بدم که درست برداشت بشه.
اجرام : جمع جِرم هست که هر شیئ ای معنا میده که میتونه معنای بی خاصیت هم بده ، بهر حال شعر هست و بازی با کلمات و معانی عمیق و کنایه ها همه باید مد نظر باشه.
خرد : درکی است از واقعیت به کمک عقل و رسیدن به علم در حالی که هادی و راهنماش اخلاقه و حالا مسئولیت رو می پذیره. (تعریف استاد هلاکوئی)
خردمند : کسی است که پنج خصوصیت رو داشته باشه : علم ، عقل ، واقعیت ، اخلاق ، مسئولیت
(توضیح عمومی : عقل نیرویی است که از طریق اون میشه واقعیت رو به علم رسوند و در صورتی که اخلاق و مسئولیت کنارش باشه ، میشه فردی که دارای صفت خردمندی هست.) -دکتر هلاکوئی-
معنای لغوی مُدبر : پیش اندیشیده ، از پیش طراحی شده ، هدایت شده ، ساختگی ، تهیه شده ، کسی که به ترتیب اهمیت میدهد ، کسی که کارها را انجام میدهد. (المعجم)
معنای لغوی مدبر : تدبیر کننده ، صاحب تدبیر. (معین)
معنای لغوی تدبیر :
لغتنامه دهخدا : اندیشه کردن در عاقبت کار ، پایان کار نگریستن ، در پس کاری در آمدن.
معین : به پایان کار اندیشیدن ، اندیشیدن ، مشورت کردن ، پایان بینی.
توضیح :
بعد از این توضیحات فکر نمیکنم فهمیدن این بیت شعر چندان سخت باشه.
میشه گفت اجرام که همون هر چیز یا شیئ میتونه باشه ، به نظر میاد اینجا به معنیه اشخاص بی خاصیته که ساکنان این ایوان یا همون حیاط یا همون دنیا هم به نظر تعبیر میشه ، اسباب یا همون وسیله ، تردد هم گذشتن و حرکت و راه رفتن و اینها معنی میشه که در بطن همه اینها دیده شدن مُستَترِه ، که اون اشخاص بی خاصیت سبب دیده شدنه خردمندان هستند تا سر رشته ی خِرد گُم نکنی ، اینجای شعر هم که خیلی واضحه ، و الان میرسیم به مصرع آخر که به نظر میاد که میخواد به همه بگه که اون کسی که قبل از هر کاری فکر میکنه یا اندیشه میکنه و عاقبت کارو میبینه ، کاملا به اوضاع مسلط نیست و سرگردانه ، نمونه همون شخصی که میگن اگه کسی رو پیدا کردی که خیلی به کارش مطمئن بود ، یا یقین داشت باید به کارش و به علمش شک کنی ، که در پس هر علمی یه شک و تردیدی خوابیده یا همون تعبیره مستتر بودن در جریانه.
الان به گفته ی این شعر میفهمیم که آدمهای خردمند به کارشون یقین ندارند.
این برداشتی بود که من از شعر داشتم ، گفتم در اختیار شما بگذارم ، هر انتقادی شنیده میشه.
اجرام اسمانی باعث تامل و تردید(در خرافات و اعتقادات) خردگراها هستند. مراقب باش اسیر خرافه گرایی ها نشی زیراکه این اجرام( به کنایه مدبر) خودشان سرگردان و بی اختیار هستند. .چون در خرافات حوادث رو به اجرام و صورت های فلکی نسبت میدهند و بر اساس اون پیشگویی میکند خیام میخواد بگه که این اجرام خودشون سرگردان هستند و از خود اختیاری ندارند تا اینکه بر زندگی ما اثر بگذارند. این رباعی رو در کنار رباعی دیگه که میگه: بر گردش خویش اگر مرا دست بدی خود را برهاندمی ز سرگردانی.
در حال حاضر اون نوع خرافه گرایی کمرنگ شده ولی نوع جدیدش رو به اسم قانون جاذبه و راز به خورد مردم دارند که انسان میتونه کاعنات رو بخدمت بگیره .
به نظر من با توجه به جهان بینی خیام این شعر به این صورت می باشد:
اجرام آسمانی که در جهان وجود دارند
از نظر خردمندان وسیله ای برای آمدن و رفتن (چرخه زندگی) هستند.(از نظر خردمندان علت به وجود آمدن حیات عوامل طبیعی می باشد)
هان تا سرچشمه خرد گم نکنی (طعنه به عقل بشری چه مذهبی و چه علمی و غیر مذهبی)
انانی که مدبر هستند و برای مردم عادی تئوری می دهند (چه مذهبی و چه علمی) خودشان نیز حیران و سرگردان هستند.
در ادامه توضیحاتم باید اصافه کنم؛
اولا خیام در بیت:
اجرام که ساکنان این ایوان اند / اسباب تردد خردمندان اند
به نحوی با استفاده از مفهوم زیرمجموعه به پیچیدگی این جهان اشاره کرده است؛ اجرام آسمانی از طرفی خود جزئی از جهان هستی می باشند و از طرف دیگر وسیله به وجود آمدن حیات (آمدن و رفتن) هستند.
دوما خیام در بیت:
هان تا سرچشمه خرد گم نکنی/ کانان که مدبرند سرگردانند
با توجه به توضیحات بیت اول به این حقیقت اشاره کرده که انسان چون خود زیر مجموعه ای از جهان هستی می باشد و سیستم تفکر او در چرخه حیات تکامل پیدا کرده است هرگز قادر نخواهد بود به شناختی کامل از جهان هستی دست یابد.
سلام
برداشت من:
ایوان استعاره از آسمان است
اجرام مجاز از خورشید و ماه و سیارات و ستارگان است
و منظور از سرگردانی این است که به آسمان نگاه می کنند و سرشان دائم در حال گردش است پس:
اجرام آسمانی که در آسمان هستند ،موجبات (واسطه) به وجود آمدن و رفت و آمد خردمندان هستند.
نگاه کن به متفکران که چگونه به آسمان نگاه می کنند و ستارگان را زیر نظر می گیرند دائم سرشان در حال گردش است تو هم اینگونه باش و حواست باشد راه و روش خرد را گم نکنی.
منظور خیام ، دقیقا همین تفاسیر و بحثی است که در مورد همین بیت در همینجا و هزاران جای دیگه اتفاق افتاده....
شاد باشید و سر رشته خرد گم نکنید...
مفهوم این رباعی اینقدرها پیچبده نیست. البته او نیم نگاهی هم به مابعدالطبیعه کلاسیک مدرسی داشته که شاید امروز دیگر علمی به نظر نرسد اما او در بیت نخست می گوید که اگر افلاک که هر یک نماینده یکی از عقول مدبر حیات هستند (9 فلک و 10 عقل که عقل 10 ام خود رئیس افلاک و 9 عقل دیگر است) باعث ایجاد زندگی و به وجود آمدن مردمان و از جمله خردمندان شده اند، پس هوشیار باش که که افلاک عاقل مدبر که این گونه سرگردان اند تو مبادا سررشته خرد خود را از کف بدهی! این بیان نوعی ریشخند نظام هستی و مابعدالطبیعه پذیرفته شده عصر است. نوعی طنز لطیف در آن وجود دارد. . این رباعی در ادامه همین رباعی است:
نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچارهتر است
شاید خیام با این ابیات حتی مابعدالطبیعه ارسطویی که مورد تایید دانشمندان عصر او بوده است را نیز به نوعی زیر سوال برده باشد. لااقل در آن تردید کرده است.
به نظر بنده این شعر اونقدها هم به آسمان و بطلمیوس و اینا ربطی نداره . داره از اون جهت که خیام خودش دانشمند بوده و اینا رو کامل مطالعه کرده و فهمیده و از مضمون اونها برای رسوندن پیامش که یه پیام اجتماعی (از نظر بنده)هست استفاده کرده
کلیتش اینه که آرامش در خردمند زندگی کردنه و نه در عظمت نام و ثروت چرا که اونها رنگ آرامش رو نمی بینن و سرگردانن در حالیکه این کائنات طوری طراحی شده که برای آدم خردمند مایه آرامش باشه
بسیار تحیر است در دور فلک
اوهام شده است عاجز از غور فلک
چون می نرهد هیچ کس از جور فلک
فریاد چه سود از حمل و ثور فلک
چنان کرد آفرینش را به آغاز
که پی بردن نداند کس بدان راز
چنانش در نورد آرد سرانجام
که نتواند زند فکرت در اوگام
(نظامی)
حتی با باور بطلیموسی خیام هم اجرام آسمانی ساکن نیستند پس می فهمیم منظور خیام چیز دیگری بوده
ساکن بودن= اصلا حرکت نداشتن
تردد= رفتن و آمدن
سر رشته را گرفتن و رفتن=مستقیم رفتن
سر گردان بودن = به دور خود چرخیدن
گردان بودن=دایره ای در حرکت بودن
و خیلی جالب است که تردد که به معنای آمد و شد است نیز خود نشانه ی سرگردانی ست
این شعر به سطع درک و شهود اشاره دارد که همان خرد است. چون کوچکترین ذره می داند چه باید کند و شعور دارد هر چیزی را هم که تشکیل دهد شعور دارد. یعنی از شعور جز به شعور کل می رسیم و اینکه همه چیز در جهان تسبیح خدا را می گوید خود تایید این موضوع است.
برای همین جهان در نظم است. اما تنها موجودی که در دنیا ی شناخته شده ی ما و خیام می تواند این شعور را رد کند انسان است و شاید این دقیقا همان بلای میوه ی ممنوعه ست.
پس اجرام تنها می تواند به نوع خاصی از انسان اشاره کند که شعور را رد کرده است.
و همین نوع انساس است که باعث سرگردانی خردمندان می شود
مدبر=اداره کننده
سر رشته ی خرد را گرفتن و رفتن یعنی با توجه به خرد خود تصمیم گیری کردن.
اگر به جای خرد خود از طبقه بندی ای که دیگران برای ما انجام داده اند طبعیت کنیم چون آنها سرگردانند ما هم سرگردان میشویم
پس هر چه خیام در مصرع اول و دوم می گوید را دوباره برعکس می کند و در مصرع سوم و چهارم هم می گوید مثل اثبات یک رابطه ی دو طرفه ی ریاضی یکبار از طرف اول به طرف دوم رسیدیم و یکبار دیگر از طرف دوم به اول
سلام در پاسخ جناب محمود باید بگویم درصورتی که از علم نجوم سر رشته ای ندارید لطفا سخنی از آن نبرید زیرا که خورشید هم در کهکشان راه شیری در حال حرکت و گردش است و منظومه شمسی در حال گردش به دور آن در نتیجه یعنی گردش در گردش و حرکت در حرکت....
لطفا اعجاز به این بزرگی قران را ببینید که حتی پس از هزاروچهارصدسال شما کهدر عصر تکنولوژِی و .... زنرگی میکنید از این اعجاز بی خبرید اما قران سخن از مطلب علمی به درستی برده
سلام و عرض ادب
اجرام که در سیطره امکانند
در دایره وجود سرگردانند
جز ذات خدا چیز دگر پایا نیست
باقی همه بر مدار او چرخانند
تشکر از دوستان
اجرام منظور ، اجرام آسمانی هست ، و ایوان یا حیاط ، محیط اطراف زمین یعنی آسمان میباشد
اسباب تردد خردمندان اند ، یعنی از طریق اجرام و ستاره ها خردمندان راهشون رو تو بیابان و غیره پیدا میکنند ، چون در قدیم پیدا کردن راه از طریق ستاره ها و اجرام آسمانی متداول بوده
هان تا سر رشته خرد گم نکنی ، منظور و کنایه به این هست که امور زمان رو با علم روز ، و تفکر در همان زمان حل کنی ، مدبر هم یعنی کسی که از قبل یه راهی رو یاد گرفته و از قبل دربارش اندیشیده ، و این جور اشخاص احتمال گم شدنشون زیاده ، و متعصب هستن و انعطاف پذیر نیستن
اجرام: جرم های فلکی که عمدتا سیارات و ستارگان هستند
مدبر به دو معنی است: اهل تدبیر و آینده نگری، مدبرفلکی
تردد به دو معنی است: آمد و شد، تردید و شک و گمان
اختر بینی: پیشگویی توسط گردش سیارات که شبه علم است و مورد تایید خیام نبودهاست
شادی و غمی که در قضا و قدر است
چرخ از تو هزار بار بیچارهتر است
از بودنی ای دوست چه داری تیمار
تدبیر نه با تو کردهاند اول کار
بنظر میرسد خیام در عین ظرافت در این رباعی دو مفهوم متفاوت را هم زمان بکار میبرد.
بیچاره خیام با این برداشت ها
بنظرم در مصرع اول، معنی این میشه که سیاره ها و اجرام آسمانی که در این دنیا ساکن هستند و جایی نمیروند (در ادامه و در مصرع دوم) باعث رفت و آمد (شکل گرفتن) خردمندان هستند.
در مصرع سوم، هان (مواظب باش) که سررشته خرد همین اجرام هستند و غافل شدنت به مساوات بی خردی است.
در توضیح مصرع چهارم، میشه گفت از جمله چرت ترین آدم ها به نظر خیام کسانی هستند که تدبیر ارائه میدهند و بدون شک و شبهه خیالات خودشون رو به مردم تجویز میکنند. با این اوصاف میگوید تدبیر کنندگان از دیدن و اندیشیدن به این اجرام سرگردان یا روی گردان هستند.