رباعی شمارهٔ ۴۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۴۷ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۴۷ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۴۷ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۴۷ به خوانش علی قلندری
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
در فیلم سیتمایی "بی وفا"ی ادرین لاین ترجمه اتگلیسی این رباعی خونده می شه و برای اغوای قهرمان زن داستان مورد استفاده قرار می گیره !
فیلم Unfaithful" directed by: Adrian Lyne"
استاد شجریان این رباعی را بسیار زیبا اجرا کرده اند
پیشنهاد میکنم حتما گوش کنید
آن چیزی که ازابیات واشعارخیام استنباط می شود اینست که اوبینشی دیگرنسبت به زندگی دنیوی دارد.نوعی نگاهی که نه درخودتعصب دینی همراه داردونه بی دینی محض ولی یک چیزبسیارمشخص وواضح است که اوانسان رابه شادبودن توصیه می کندوفارغ شدن ازعالم مادی.
زندگی همراه با سرزندگی بهاران خوب و زیبا قیاس شده است .جستجوی زندگی دربطن لحظات هنرخوب نگریستن خیام به زندگی است
با سلام
بنده در چندین نسخه از رباعیات حکیم مصراع سوم را اینچنین دیدهام:
هنگام گل و بن است و یاران سرمست
و فکر میکنم استاد شجریان هم در اجرای رباعیات به این صورت میخوانند.
هنگام گل و مل است و یاران سرمست (لطفا مصراع سوم را تصحیح کنید)
آرش جان کجای فیلم می خونه؟
میشه شعری که تو فیلم خونده میشه رو بنویسی
تعبیر و تفسیرهای جالب دوستان داده اند من فکر می کنم وقتی رباعیات خیام را مطالعه می کنیم بهخ این نتیجه خواهیم رسید که خیام یک شخصیت علمی بوده است فیلسوف و منجم بوده است او با یک نگاه عقلانی و فلسفی به هستی می نگریسته یکی از ویژه گیهای عرفان نگاه شهودی به عالم و آدم است آیا واقعاً این نگاه را در رباعیات خیام مشاهده می کنیم نگاه خیام به کل هستی نگاهی عینی بوده است پس از بررسی رباعیات او در می یابیم که او با فرهنگ عوامانه در پوشش مذهب سر ستیز داشته است مکنونات قلبی و باورهای اصیلش در رباعیات او موج می زند در نهایت دیدگاه او نسبت به دنیا و کل هستی این است که باز آمدنت نیست چو رفتی رفتی بعد از این دنیا عدم و نیستی است و چون در این جهان جز درد و رنج و عذاب نیست باید طرب کرد و طربناک بود و مستانه از تنعمات دنیایی بهره مند شد چرا که پس از گذران این جهان و پس از مرگ گل کوزه گران خواهیم شد
انصافا می شود گفت که خیام با آن شخصیت علمی گزافه گویی کرده است و انسانها را دعوت به می و میخوارگی نموده وقتی خود می گوید آمد شدن تو تو اندرین عالم چیست آمد مگسی پدید و نایدا شد آیا از این واضحتر که او ما را دعوت به بهره مندی هاتی معقولانه از زیباییهای دنیایی می کند و مگوید از شراب وجود مست باش و لذت ببر چرا که فردا فقط گل کوزه گران خواهی شد
شراب و مستی خیام نه شراب واقعی است و نه آنگونه بعضی دوستان ارائه داده اند شراب عرفانی است تاریخ زندگی خیام حکایت از سلوک عرفانی نمی کند او با نگاهی صرفا عقلانی و فلسفی می گوید چون عاقبت کار جهان نیستی است پس در این دنیا خوش باش
جناب نور الدین در توجیه دو نوع شراب مانده بودیم نوع سومی هم بر خوانده ای به این ترتیب . من به همان دو سان شراب که از پیش بود بسنده می کنم . می خوارگی ، می بارگی ، می پرستی ...
اما ویتگنشتاین می گوید منطق ، زبان ، جهان و زبان وسیله ستودن و وصف جهان است و باید کسی افزون کند که وصف جهان پندار با واژه ها این جهانی شدنی نیست . ولی در گفتن هم ناگزیریم . و شوربایی می شود که نه همیشه به کام همه کسان . درود به شما برادر بزرگوار
خیام میگوید: "می نوش که عمر جاودانی این است"
دوستان توجه فرمایید که "می نوشیدن" با میخوارگی و می بارگی یا داثم الخمری تفاوت دارد.
متن انگلیسی این شعر :
Drink wine. This is life eternal. This is all that youth will give you. It is the season for wine, roses and drunken friends. Be happy for this moment. This moment is your life
واقعا خیام بی نظیر و تکرار نشدنی است
شعرهای امروزی بیشترشون
به نظرم نه بخوام توهین کنم
اما اصلا جهانبینی نداره
و اندیشه ها محدود است
خیام گر بداند با سبک او چه کردند
افسوس و آه خیزد از قبرِ آن هنرمند
جایِ مِی است چایی جایِ شراب قند است
اندیشه در رباعی شد بوسه ای ولبخند
#محمدطهماسبی
و رباعی و غزل و مثنوی و ....هر کدوم اصول دیدگاهی خاصی دارند
رباعی یکی از سخت ترین سبک هاست
واقعا سختِ
یک اندیشه ی بسیار متعالی میخواد و یک نگاه عمیق به هستی
رسالت شعری هر چقدر بالا باشه نگاهش و وسعتش هم بالاست
رباعی در طول تاریخ حیات و بالندگی و دوامِش، در خدمت موضوعات گوناگون بوده
. تامل های عمیق فلسفی مانند رباعی های خیام جوشش های عارفانه و عاشقانه مانند رباعی های عطار و سنایی و مولانا موضوعات سیاسی و اچتماعی مانند رباعیات فرخی_یزدی و میرزاده عشقی و مدح و ستایش مانند رباعی های امیر_معزی، و طنز و هجو مانند رباعی های سوزنی و ملک الشعرا و سوگ و مرثیه مانند رباعی های فراوان آیینی، به ویژه در حوزه ی عاشورا.
بهتره بگم رباعی کار و بار غزل و قصیده و مثنوی و دیگر قالب ها را به دوش کشیده
، هم مدح و هم هجو، هم سوگ و هم سور در رباعی چهره نموده
. برخی رباعی ها به راستی غزل اند و برخی قصیده! البته باید پذیرفت نام گذاری قالب های فارسی چندان علمی و دقیق نیست، چه بسیار رباعی هایی که عاشقانه و عارفانه اند یعنی غزل اند، و چه بسیار که مدح و منقبت و توصیف ممدوح یعنی قصیده ان
. به این نمونه ها توجه کنید:
نخستین نمونه از کمال الدین اسماعیل شاعر قرن هفتم هجری که واقعه قتل عام مغولان در اصفهان در سال 663 را توصیف میکنه
کس نیست که تا بر وطن خود گرید
بر حال تباه مردم بد گرید
دی بر سر مرده ای دو صد شیون بود
امروز یکی نیست که بر صد گرید
و دومی از رودکی نخستین شاعر رباعی سراست با فضایی کاملا عاشقانه و عاطفی:
در پیش خود آن نامه چو بُلکامه نهم
پروین ز سرشک دیده بر جامه نهم
بر پاسخ تو چو دست بر خامه نهم
خواهم که دل اندر شکن نامه نهم
سومین رباعی از خیام نامآشنا ترین رباعی سرای تاریخ ادبیات فارسی با درون مایه ای فلسفیست:
اجزای پیاله ای که در هم پیوست
بشکستن او روا نمی دارد مست
چندین سر و پای نازنین و سر و دست
از مهر که پیوست و به کین که شکست؟
در همه این نمونه ها و در تاریخ رباعی سرایی تنوع موضوع و مضمون دیده میشه که چنین رویدادی در قصیده و غزل و حتی در همسایه ی دیوار به دیوار رباعی دو بیتی کمتر رخ داده.
هرچند رباعی را به سه دسته کلی عاشقانه ، صوفیانه و فلسفی تقسیم کرده اند، اما حقیقت این است که این ظرف به ظاهر کوچک،مضامین گونهگون و متفاوتی چون سور و سوگ، مدح و هجو ،جد و طنز،مقوله های عاطفی و حماسی،فردی و اچتماعی، و آفاقی و انفسی را در خودش جای داده
و همهمه ی شاعران هماره گوشه ی چشمی به این قالب زیبا و رسا و دلربا داشته اند
اما آیا رباعی های امروزی نمیگم همه رباعی ها بلکه بیشترشون بوی رباعی دارند؟
معنی متن انگلیسی دلارام
شراب بنوش. زندگی ابدی این است. این است که همه جوانی را به شما می دهد.در این فصل برای شیر، گل رز و دوستان مست است. خوشحال است برای این لحظه . زندگی شما این لحظه است
ذهن پرسشگر خیام در ریاضیات در باور های شعر او نیز تجلی کرد . عرفان خیام زمینی بوده نه لاهوتی و اسمانی
من زیاد وزن عروضی حالیم نیست(!) اما نمیتونم تصور کنم چطور چه با "باده" و چه با "مُل" وزن درست در می آید!
باده ..... مل است
123
شایان عزیز، در هر دو صورت درست است. با "باده" رکن دوم مستفعل، و با "مُل" رکن دوم فاعلات است که از نقطۀ نظر اختیارات وزنی هر دو جایز هستند. درود
وقتی شنیدم عده ای روی مقبره خیام شراب ریختند و قبر او را با آب انگور شستشو دادم و عده ای هم کف زدند ، بسی خندیدم و از درون آهی کشیدم ... :)
بقول استاد الهی قمشه ای ، ادبیات دکان و بقالی نیست که اگه بگن : ماست ، منظور همون ماست باشه و اگه بگن دوغ ، منظور دوغ ...
شراب ...
حافظ : مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت ...
باسلام. ابتدای این رباعی می تواند مِی نباشد و فعل "مینوش" باشد. یعنی "بنوش که عمر جاودانی این است". هرچند تاکنون همواره مِی نوش شنیده ایم ولی در اصل باید چنین می شد: "مِی نوش که عمر جاودانی در این است"!
لذا احساس می کنم "مینوش" صحیح تر از "مِی نوش" باشد.
در مصرع سوم هنگام "گل"و باده و یاران سرمست...
بنظر میتوان از واژه گل همان ماریجونا را برداشت نمود و بی ربط نمینماید...
@ پویا،
به گمانم که ماری جوانا گونه ای علف است و نه گل...
راستش کم بی ربط که نه، خیلی بی ربط می نماید!...
@بابک چندم
ماریجوآنا (به انگلیسی: Marijuana یا Cannabis) که در فرهنگ عامه با نامهای علف و گل نیز شناخته میشود، یک داروی فعالکننده روان است که از برگ و گل گیاه شاهدانه بهدست میآید و از آن برای اهداف تفریحی یا درمانی بهره میبرند.
یه سرچ ساده نشان میدهد ک گل همان علف است و استفاده ان از گذشته های دور رایج بوده.نگفتم ک منظور شاعر چنین است گفتم اگر در کنار می و ششرابو مستی "گل" را ماری جوانا در نظر بگیریم متناسب است و قابل برداشت!!!
رباعی بدین متن صحیح است:
می نوش که عمر جاودانی اینست
خود حاصلت از دور جوانی اینست
هنگام گل است و مل و یاران سرمست
خوش باش دمی که زندگانی اینست
در یک کلام آن چیزی را که در عصر حاضر فیزیک کوانتم با تمام دستگاهها و ماشین های پیشرفته خود اثبات نموده است را بزرگ نابغه ایران زمین سالها پیش درک کرده بود و فلسفه زندگی خود را بران بنا نهاده بود
می نوش
یعنی می نوش
تفسیر پیچیده ای نیاز نداره
خیام خیلی روشن گفته
می نوش...
ما غلط بکنیم
سلام برعزیزان
زیبایی عمر و زندگانی عشق است
دیباچه دفتر جوانی عشق است
بی عشق جهان چو کلبه اشباح است
شیرازه این جهان فانی عشق است
تشکر از دوستان