رباعی شمارهٔ ۴
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۴ به خوانش احسان اسماعیلی
رباعی شمارهٔ ۴ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۴ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۴ به خوانش محمد علی قدمیاری
رباعی شمارهٔ ۴ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۴ به خوانش علی پورزارع
رباعی شمارهٔ ۴ به خوانش علی قلندری
حاشیه ها
خیام توی این قسمت شعرش از ناصحانی که اون رو یه می خواره میدونستن گله می کنه البته شاعرای دیگه مثل حافظ هم از این بدبختی ها داشتن چون حافظ هم به این مضمون میگه
واعظان کاین جلوه بر محراب ومنبر می کنند چون به خلوت می روند ان کار دیگر می کنند
از قدیم گفتند : "مستی و راستی"
تو قرآن هم به این مضمون اومده که در شراب منافعی هست ولی ضررهاش بیشتره به همین دلیل حرام و گناهه.
این بیت به آدمهای دو رو هم می تونه اشاره داشته باشه؛ آدمهایی که چون می نمی خورن خودشون رو خوب می دونند ولی مال حروم می خورند و هزار کار دیگه می کنند. کاش خدا به همه آدمها اجازه میداد لااقل یکبار جلوی همه می بخورن اونوقت حقیقت وجود و باطن آدمها معلوم می شد.
اینکه بتوان منظور حقیقی خیام را از پشت سد الفاظ و کلام استخراج کرد, واقعا هنری است که شاید فقط خود خیام از عهده آن برآید.
این بزرگان ادعایی در مسلمانی ندارند و البته منظور خیام اینست که خودت را نیز در نظر بگیر, قبل از اینکه به دیگران طعنه گناه بزنی.
حافظ می فرماید:
گر مسلمانی از اینست که حافظ دارد
وای اگر از پس امروز بود فردایی
در بعضی رباعیات خیام به می معمولی اشاره شده ودر بعضی معنای عالیتری دارد
در این مصرع که میگوید" صد لقمه خوری که می غلام است آنرا" ظاهرا حرمت می مطرح است وآنرا قبول دارد ولی میگوید آنکه غره است به اینکه می نمیخورد صد لقمه بد تر از می میخورد ومتوجه نیست انسان مغروربسیاری از کارهایش خراب است و میخواره براو ترجیح دارد
در عین حال نمیشود گفت معنای سمبلیک می دراین رباعی درنظر نبوده است به قرینه اینکه کسیکه طعنه به میخواره معمولی میزند مسلم نیست که اهل حیله ودستان باشد شاید از صداقت بگوید ولی آنکه به مستی عارف طعنه میزند به حیله و فریب خود نزدیکتراست
در پاسخ به ف-ش باید بگویم که از نظر خیام در جهان هیچ چیزی عالیتر از خود می نیست:
تا زهره و مه در آسمان گشت پدید
بهتر ز می ناب کسی هیچ ندید
من در عجبم ز می فروشان کا یشان
به زان چه فروشند چه خواهند خرید
حافظ هم می گوید:
ترسم که صرفهء نبرد روز باز خواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما
طعنه بر ما مزن ای دوست که خود معترفیم
دف زنان بر سر بازار به رسوایی خویش
حافظ می فرماید:
ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار
من از خیام چنان فهمیدم که منظور او از (می)شراب انگوری میباشد چو می گوید چندان بخورم شراب کین بوی شراب اید زطراب من روم زیر طراب چون رسد بر سر گذار من مخموری از بوی شراب من شود مست وخراب
درود به همه دوستان
با احترام به نظر همه، نظرم راجع به این شعر: خیام خواسته بگه که اول خودتو اصلا کن بعد از دیگران خورده بگیر
واقعا خیلی از آدم ها خطا های تعریف شده را انجام نمی دهند اما نادر ستی های زیادی را در می انگارند که خیلی زیان بار تر از خطا های معروفه
من کوچیکتر از این حرفام ولی فکر کنم می در بیت اول مفهوم استعاری داره و در بیت دوم معنی خود می میده
من هم با پاسخ "علی بی ستاره" عزیز به "ف-ش" موافقم
"ف-ش" گرامی
شما توی خیلی از حاشیه نوشت هایی که داشتین اعتقاد به یک مفهوم عالیتر برای شراب دارین در صورتی که شخصی که می خواد همین لحظه رو خوش باشه و از فکر گذشته و آینده رهایی پیدا کنه ، هیچ شرابی واسش عزیزتر و عالی تر از شراب فیزیکی نیست!
با توجه به شخصیت خیام گمان نمی کنم که می خوری منظور واقعی او باشد بلکه مفهوم استعاری و کنایه از امورات روزانه خیلی ازانسانها است که حرام تر از می خواریست ولی بسبب وفور اتفاق به امری عادی تبدیل شده و حرمت خود را از دست داده است.
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم با کافران چه کارت گر بت نمی پرستی
باسلام وعرض ادب خدمت همه عزیزانی که نظرات خود را نوشته اند ولی لازم میدانم خدمت دوستان عرض کنم کلمات واصطلاحات عرفانی معانی دیگری غیر از معانی ظاهری روز مره دارندوهیچکدام از عرفا اهل شراب ظاهری نبوده اند.لطفا برای آگاهی بیشتر به کتاب لغات واصطلاحات عرفانی مراجعه فرمایید پاسخ خود راخواهید یافت
سلام. حال یک شاعر د هنگام نوشتن شعر شوریدس ما هر چقدرم در مورد شعر ها نظر بدیم باز هم به مفهوم اصلی که خود شاعر داشته نخواهیم رسید.علامه ک نیستیم دیگه فوقش دکترا ادبیات داریم فقط میتونیم گوشه هاییشو نقد کنیم خیام ادم بزرگیست
ناساز و مخالفم هر کسی اگر هنگام سرودن منگ و شوریده شود خیام خردور و نیکرای است .
ببخشید آقای امین کیخا شما که کارتان شکار واژه است راستی فامیلی خودتان کِی خا درست است یا کیخا و لطفا هرکدام درستند معنی آن را بنویسید
با درود به تو محمد جان کیخا یا کی خا یا کیخوا یعنی کدخدا و وارون کدبانو است . سپاس که نوشتارک هایم را می خوانید .
درود، در زبان کوردی و گویش سۆرانی (شهر بۆکان: Bokan، لهجهی بۆکانی: Bokanî) بە کدخدا میگویم: کۆخا (kokha)koxa
با همین گویش، سقزیها میگویند: Kêyxa, کویخا
سلام
می نوش که عمر جاودانی اینست
خود حاصلت از دور جوانی اینست
هنگام گل و مل است ویاران سرمست
خوش باش دمی که زندگانی اینست
خیام
بنظرم این شاعر بزرگ می نخورده و اگر هم خورده باشه برای امتحان بوده که بفهمه این می که بیشتر شیخ و اشخاص دیگر میخورند چه طعمی داره منظور ایشان از می که در بیشتر رباعیاتش امده،بنظر من همین میتونه باشه
با تشکر
خیام جان درود کتاب سیمای خیام از فتح اله همایونی را به شما پیشنهاد میکنم
شکوه عزیز این کتاب در مورد چی هست حالا؟
می خوردن و شاد بودن ایین من است
فارغ بودن زکفر و دین،دین من است
گفتم به عروس دهر کابین تو چیست؟
گفتا دل خرم تو ایین من است
دوستان عزیز نزدیک به شش سال پیش یه فیلم در مورد عمر خیام نشون میداد.
کسی اسم فیلم رو میدونه؟
سلام آقا امین ببخشید شما لر زبانید یا نه چون ما لر زبانیم و در لری به کدخدا میگوییم کیخا حال در مورد فامیلی شما کمی شک داشتم که معنی کدخدا میدهد یا نه
خیلی از شما ممنون ودرود بر اخلاقتان چون من فکر میکردم که شما با عصبانیت جواب دهی
درود به شما البته لر هستم و لری پیچیده ای هم میدانم انقدر که نزدیک به پهلوی است ! و البته در خدمت پیشرفت فارسی از ان سود می برم . به شما هم درود، از این که نوشتارک هایم را می خوانی سپاسدارم .
چه جالب. کاش توی وبلاگ یا هرجا که قابل دسترس باشه این اصطلاحاتی رو که بلدید منتشر کنید مطمئنم علاقمندان زیادی داره. البته اگر با استناد به منبع درست باشه🙏🙏
بله کیخا هونت نمیره !
ببخشید آقا امین کجا استان لرستان زنه ای
می کید
خرم آوه وروگرد البته فکر نمیکم وروگردی بویی
امروز رفته بودم سوپری محل یه کیک وآبمیوه بزنم بدن چنتاازهم محلی ها اومدن اونجا همه میگن زشته گناه داره امروز قتله خوب یکی نیست بگه مگه من قتل کردن که زشته یادارم دزدی میکنم یه لقمه کیکو زهرمون کردن رفت
گر می نخوری طعنه مزن مستانرا
بنیاد مکن تو حیله و دستانرا
تو غره بدان مشو که می مینخوری
صد لقمه خوری که می غلامست آنرا
اگر فقط یک لحظه توجه کنید می بینید که منظوره خیام به کسانیست که شراب را ممنوع کردند
مسلمانان قشری اصلا نمیتوانند تصور کنند که حافظ و خیام شراب بنوشند و سعی میکنند یک جوری به شراب یک معنی عرفانی بدهند. بابا - مسلمون - حافظ و خیام و فردوسی و تقریبا همه شراب میخوردند- و برعکس من و شمای امروز- تنها تفریحشان همین بود. شما و من هزار جور تفریح داریم - رادیو تلویزیون کتاب اسباب بازی گوشی ماشین تلفن - و صد ها سرگرمی دیگر- دلتون برای محبوب تان تنگ میشود-یک گاز به ماشینتون و ایشان را میبینید-یا گوشی را برمیدارید و با او صحبت میکنید. حافظ و خیام فقط وفقط شراب داشتند و دیگر هیج - لطفا این تنها دلخوشی آنها را از آنها نگیرید.
چه اصراری است که دستورات اسلام را توی چشم همه فروکنید؟
😄
نه قسم ایمان خلاصه است در رزق حلال . چیزی که امروز کمرنگ شده است . دوست چینی داشتم توصیه بسیار قشنگی به من نمود . این دوست بی دین من می گفت هر موقعه کارب انجام می دهید سعی کن تمام حواس خود را جمع ان کار نمایی . براستی که چشم بادامی ظریف ، ظرافتی خاص در عمل داشت و واقعا کسب حلال می نمود مانده ام که اوایمانش کامل است یا من !
من این رباعی خیام را با داش اکل صادق هدایت بسیار پسندیده ام .
داش اکل هدایت ایمانش را به حاجی صمد به نحو احسنت اثبات نمود .
در مذهب ما خوردن می گرچه حرام است
چیزی که حلال است در این شهر کدام است
دوستان سلام
این مصرع آخر یعنی چی؟
صد لقمه خوری که می غلام است آنر
یعنی کارهایی هستند که قباحت آن صد برابر "می" خوردنه. بقول امروزیها "می" خوردن انگشت کوچیکهشون نمیشه!
اینجا شاعر رندانه میگه معمولا کسانی که می خوردن دیگران را جار میزنند، خودشون مخفیانه کارهای خیلی زشتتری میکنن
یعنی :
فقیه مدرسه دی مست بود و فتوا داد
که می حرام ولی به ز مال اوقاف است
یعنی لقمه هایی حرامتر از می انگور!
روفیا بانو
توجه دارید که فقیه مست بوده ، فتوا داده
فقیه مدرسه دی مست بود و فتوا داد
شاید هم می را امتحان کرده و هم مال اوقاف را
ولی می خوشگوار تر آمده
شاد زی
چون به جای کسی زندگی نکرده ای قضاوتش نکن
اگر بهشت همین جا هم که باشد تا مثل کودکان ساده نشوی به ملکوت راه نخواهی یافت، فقط لحظه ای یاد دوران کودکی ات رو به یاد بیار... بهشت چیزی جز احساس کودکانه اما تزلزل ناپذیر است؟
اگر ضعف تو باعث سیاست مدار شدن توست مغرور مشو که تو راه سعادت گم کرده ای هر چیزی که داری خلا درونی ات را پر نمی کند
چرا که تو هم نیاز به حالت مستی کودکانه ات داری ما افسوس غرور حسد قضاوت حیله سیاست تو را ذره ذره به جهنم بی هویتی دچار کرده
این رباعی مفهوم استعاری داره و پیام کلی آن هم این نکته را گویاست که وقتی از باطن کسی خبر نداری آنرا قضاوت نکن.
و در ادامه میگه که الکی به خودت افتخار نکن که کار های به ظاهر خطا را انجام نمیدهی و اگر منطقی به خود بنگری خواهی دید که کار های بسیار زیادی هست که انجام می دهی و این به ظاهر خطا ها در برابر آنان هیچند!
و در ژرفای معنی اشاره کنم که :
گر هوشمندی به معنی گرای
که معنی بماند نه صورت به جای
متاسفانه اندیشه عموم از معنی اشعار دقیق نیست گویند پس هر کاری نزد متخصص روید گر میخواهید اشعار عرفا را معنی کنید باید نزد عارف روید چون کلمات در غالب رمز است و برای عموم نا مفهوم مگر در معنی کلمه که لایه بیرونی شعر است بنده با اجازه بزرگان چند کلمه را معنی میکنم منظور از می همان شراب است با توجه به این که شرابی که عارف سرمیکشد با نوشیدن انسان معمولی متفاوت است. عرفا در حالات روحی متفاوت در سیر وادی ها از همین می استفاده میکردند و منظور از طعنه نزن مردان مردان فقط عرفا هستند (چه زن چه مرد) حال که طعنه میزنید اما نمیدانید بعد از خوردن این می من چی میبینم و کجا
خانم مهشید
اگر جایی از اشعار خیام پیدا کردید که خود را عارف معرفی کرده باشد ممنون میشم بگید.
این ما هستیم که به شعر شعرا با دید رمز وراز نگاه میکنیم
شعرا با بهترین و گویاترین زبان کلمات را کنار هم میچینند ولی ما آن رارمز آلود میکنیم
میگوید که هرکس از می زمینی یا شیطانی مینوشد از می خدا یا عشق بالاتر هم فاصله نمیگیرد!
بنده خدا جان، خیام هرگز از دید علمی هیچ ادعایی نکرده که شراب خوبه که شما اینگونه این بزرگوار رو به سخره می گیرید.
بیشتر مردم جهان و نیز خیام ادعا میکنند خوبه چون خوش طعم و عطره، سرمستی و دلشادی میاره و برای لحظاتی ذهن رو از دست زورگویان و کسانی که بی حرمتی می کنند رها می کنه.
شما که اهل علم و دانش و پژوهش در زمینه تغذیه هستید بگید چرا میانگین طول عمر در پاکستان و عربستان و ایران و افغانستان، ده در صدی کمتر از فرانسه و ایتالیا و ژاپن و آلمان است.
"صد لقمه خوری که می غلامست آنرا"
این شعر رو پسرعمو بزرگم برام خوند وقتی رفته بودیم عیادت یک بیمار و واقعا تاثیر به سزایی روم گذاشت و به دلم نشست
خانم سمانه
در آن بیت، حافظ به این دلیل فقیه مدرسه را در حال صدورِ فتوا مست توصیف کرده، چون او در حال مستی صادق شده و فتوایی را که به حقیقت نزدیک بوده صادر کرده.
سلام، بنده با نظر خانم مهشید موافقم، می در اشعار عارفانه ذکر و یاد خداوند است حال چه ذکر لسانی باشد یا قلبی و یا تلاوت قران، برای عارفان حقیقی یاد و ذکر و تلاوت قران نوشیدن آنها با جان و روح خود است، در این مرحله کسب انس حقیقی با خالق دست داده و خلسه و مستی ای از یاد دوست به عارف دست می دهد که تمام لذات جسمانی حکم کاهی در مقابل کوهی دارد و تا فردی خود این را تجربه نکند پی به این حقایق نمی برد.
اشعار حافظ و مولانا را با تفسیر صحیح آن مطالعه کنید.
دانی شراب به چه سبب حرام است
چو واعظ خورد مکر وحیله تمام است
درود بر دوستان ! میخوام درباره ی این غزل تفسیرمو با توجه به مطالبی که خوندم و اطلاعاتی که جمع آوری کردم بگم . خب ما دو تا سرنخ داریم ؛ یکی اینکه این غزل در زمان شاه اسحاق سروده شده که کار حافظ با بدگوهاش بالا گرفته بود و مخصوصا دو نفر آتیش بیار معرکه شدن ؛ شیخ زین الدین کلاه و عبدالله بنجیری تا جایی که کار به دربار شاه اسحاق اینجو کشید و اون دعوی رو شنید ولی اگه حضرت حافظو سرزنش نکرد سکوت کرده و جانبداریشم نکرد که من میگم احتیاط کرده ! دومین سرنخ اینه که این غزله اونم غزل حافظ بزرگ ! هیچ زمان مطلعشو با یک چیزی شروع نمیکنه مثل اندازه نگه داشتن در شراب خواری بعد وسطش یک بیت بی ربط بیاره از قلم صنع خدا و بعدشم مدح شاه اسحاقو بگه . خب تفسیر ابیات : در مطلع غزل که از این عقیده ی خودش دفاع میکنه که اگه شرابو به اندازه بخوری اشکالی نداره ؛ بیت دومشم همین مضمونو داره . قبل از توضیح بیت سوم میخوام بهتون بگم حافظ جان بارها به این نکته اشاره کرده که شراب خوردنی که آزاری به کسی نرسونه خیلی بهتر از شبهه خوری و ریا و آزار خلق و ...ست . مانند : مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن ، که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست . بهر یک جرعه که آزار کسش در پی نیست ، زحمتی میکشم از مردم نادان که مپرس . می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب ، بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنی . تا جایی که می خوردنو تقدیر خودش میدونه و میگه برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر ، که ندادند جز این تحفه به ما روز الست و معتقده که اگر خطایی هم محسوب میشه انقدر بزرگ و غیر قابل بخشش نیست و به کسیم ربطی نداره ! من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش ... بیت سوم یک کنایه ی دو پهلو محسوب میشه ! دقت کنین که ما داریم با ماجرا پیش میریم که منظور حضرت حافظم همین بوده . میگه پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت ؛ خب پیر خود حافظه ولی از جایی که حافظ بی پروایی و جسارت حضرت سعدی رو نداشته اسمی از خودش نمیاره که فردا بتونه گردن نگیره ! مثل جایی که میگه : این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه میگفت ، بر بر میکده ای با دف و نی ترسایی ، گر مسلمانی از این است که حافظ دارد ، وای اگر از پس امروز بود فردایی. که خیلی زیرکانه شکش نسبت به قیامت رو گردن ترسا انداخته . وقتی اینجام میگه پیر خودشو میگه . حالا قلم صنع چیه . قلم صنع قلم آفرینشِ حکم از سوی شاه اسحاقه که حافظ در اینجا میگه : پیر ما گفت شاه اسحاق همیشه حکم درست داده و خطا و ناروایی در کارش نبوده و در مصرح دوم میگه آفرین بر نظر پاک خطاپوشش یا خطا بخشش باد که خطا پوش به نظر من بهتره . خب حالا کنایه ی دو پهلو اینجاست : اگه بگیم ش در مصرع دوم به شاه اسحاق بر میگرده میتونیم بگیم توی مصرع اول هندونه ها رو داده زیر بغل شاه و حالا میگه از این خطای نه چندان بزرگ و نابخشودنی من که آزاریم در پی نداشته بگذر یا اگه ش به پیر برگرده بگیم درسته که پیر گفت خطایی در دادنِ حکم نکرده ولی این ناروایی این دفعه ی شاهو نسبت به من نادیده گرفته که اینو گفته . بیت بعد تلمیحی داره به داستان سیاووش در شاهنامه ی حکیم سخن فردوسی بزرگ که گرسیوز برادر افراسیاب از روی حسادت بدگویی سیاووش رو پیش افراسیاب کرد تا جاییکه افراسیاب دست به کشتن سیاووش که دامادش بود و دخترش فرنگیس اون زمان کیخسروی سیاووش رو باردار بود زد . میگه شرمت باد از ظلمی که باعث شد خون سیاووش از بدگویی به ناحق ریخته شد ؛ اگه بخوای با من در دادنِ حکم ناحقی کنی ؛ که من گناهی ندارم و اگر هست جزئی و خرده و اینها از حسادتِ عشق و علاقه ی تو به من گلایه ی منو پیش تو آوردن. بیت بعدی مجیز شاهو میگه و در بیت ششم میگه درسته که سکوت کردی و حرفی نزدی ولی من فدای همون سکوت و لبهای خاموشتم که دیگه تا آخر همینطور مجیز شاه اسحاقو میگه و در بیت آخِر خودشو غلام شاه معرفی میکنه . خالی از لطف نیست که بگم خیام بزرگ گفته : گر می مخوری طعنه مزن دستان را ، بنیاد مکن تو حیله و دستان را ، تو غره بدان مشو که می می نخوری ، صد لقمه خوری که می غلامست آن را . امیدوارم پسندیده باشید . التماس تفکر .
خیلی عالی بود واقعا لذت برم از خوندن نظرتون 🌹
از معدود مفاخر ومشاهیر ایران زمین احتمالا خیام تنهاکسی است که گفتار وی با عرفان و متافیزیک به هیچ وجه در یک قافیه نمی گنجد! او گفتاری زمینی دارد، او در زمان خود زندگی می کرده است و در کلمات او نیز کاملا مشهود است که هیچگونه اعتقادی به زندگی دیگری پس از مرگ نیست!
گر می نخوری طعنه مزن مستانرا
بنیاد مکن تو حیله و دستانرا
تو غره بدان مشو که من می نخورم
صد لقمه خوری که می غلامست آنرا
اگه این مصرع رو تو شعر های خیام اعمال کنیم تفاسیر به کلی تغییر پیدا میکنه
منظور از می عشق و از مستی فناست
این رباعی عمر خیام عزیز در کتاب خطی 560 ساله به خوشنویسی شیخ محمود پیربوداقی که در کتابخانه دانشگاه آکسفورد نگهداری میشود اینچنین نوشته شده است
تا بتوانی طعنه مزن مستانرا
ازدست بهل تو حیله و دستانرا
گرزانک زعمر خویش خواهی آسود
یک لحظه مده ز دست مر پستانرا
با درود
در مصرع «تو غره بدان مشو که می می نخوری» ، «مشو» نصیحت کردن را می رساند، فکر می کنم اصل آن «شوی» بوده است، که با کنایه همراه است.
شاید دوری از می اصلی ترین شاخصه ی یک متعبد قشری باشد؛ بنابر این خیام آن را مورد چالش قرار می دهد و اعمال شنیع دیگر آن ها را به یاد می آورد و به باد انتقاد قرار می دهد از این رو عرفانی پنداشتن می در این جا دور از ذهن است بویژه برای خیامی که به درنگ های فلسفی اش شناخته شده است
درود گرامیان
کسی میدونه از نظر صادق هدایت این رباعی جزو رباعیات خود خیام یا منسوب به خیام؟
سپاس
رباعی بدین متن صحیح است:
گرمی نخوری طعنه مزن مستان را
از دست بهل تو حیلت و دستان را
تو غرّه از آنی که ننوشی می ناب
صد کار کنی که می غلامست آن را
درود بر شما سروران گرامی.
همه ما و گذشتگان نزدیک ما، سعی داریم که فرموده و سروده شاعران بزرگ را عرفانی و حتی المکان قرانی تعبیر و تفسیر کنیم. حتی اگر از شاعر مذکور هیچ زندگینامه موثقی در دسترس نباشد. پیشنهاد این حقیر این است که سعی شود تفسیر از موقعیت و جایگاه و زمان آن شاعر متصور شود. نه اینکه همه را خواه ناخواه به قرآن و عترت و اهل بیت نسبت داده و تفسیری به جبر یا به خوش باش جهت عده ای خدای نکرده باشد. خیام در این رباعی کنایه به کسانی میزند که به می خواره گی او خرده میگیرند و خود هزار کار بد تر از می خوردن میکنند و ریاکارند.خیام می میخورده ولی میخواره نبوده.
بنیاد مکن حیله و دستانرا یعنی چه؟
گرامی سعید
بنیاد مکن تو حیله و دستانرا
یعنی: دوز و کلک، نیرنگ و حقه بازی را پایه گزاری مکن
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هرکسی بر حسب فهم گمانی دارد
بنظر بنده هرآنچه دوستان میفر مایند درست است و هرکس بر اساس
ادراک خود سخن میگوید. مراد اصلی خیام هرچه باشد نمی دانم ولی همین بس که توصیه میکند که در امور شخصی دیگران دخالت نکنیم
و بگذاریم هرکس هرگونه که دوست دارد زندگی کند و ما هم مراقب رفتار و کر دار خودمان باشیم ، بقول حضرت فردوسی . بترس از خدای و میازار کس ره رستگاری همین است و بس
گر مرد حقی طعنه مزن شیطان را
ایجاد مکن تو تهمت و بهتان را
مغرور مشو که مقصدت یزدانست
باید سپری حوادث و طوفان را
تشکر.ممنون از دادن نظرات در این رباعی
اگر خود به گناهی مبتلا نیستی، دیگران را بخاطر انجام و ارتکاب آن گناه، دائم سرزنش نکن و بدان که با استفاده از این حیله که دیگران را رسوا کنی تا خود را پاک و پاکیزه جلوه دهی راه به جایی نمی بری. پس پیش خود گمان مبر که اگر دیگران به گناهی که تو به آن آلوده نیستی گرفتارند، باعث افتخار و امتیازی برای توست زیرا اگر به اعمال و اخلاق خود خوب بنگری خواهید دید که صدها گناهان زشت در وجودت لانه کرده که گناه دیگران در برابر آن اصلا به چشم نمی آید.
سلام در این شعر منظور از حیله و دستان چیه؟ کلا این مصرع رودرک نمیکنم. ممنون میشم اگر کسی برام معنا کنه.
درود
با تشکر از دوستان که به طور کامل مضمون شعر را بیان کردند، و به نظرم معنی این مصرع این باشد که با سرپوش گذاشتن و کتمان کاری و افتراء، حق الناس را نا حق نکن و می خوردن را زشت تر از آن جلوه نده.
دیگر چیزی در اینمور گفته نمیتوانم برای من هر رباعی از حکیم عمر خیام یک در س زنده گیست ، من نه باید کاری به کار کسی داشته باشم من باید خودم باشم و به دیگران احترام بگذارم
اگر خودت می نمیخوری به دیگران خرده نگیر که خرده گرفتن خود معصیت است، بنا معصیت را ترویج و نهادینه نساز.
همچنان این جای افتخار هم نیست که می نمیخورید، چون هر فردی طبیعی است که اعمال نا شایسته هم دارد بنا، بجز از می خواری هزاران گناهی دیگری را مرتکب استید که بزرگ تر از می خواری است ولی آنرا فراموش کرده و به می خواری دیگران خرده گیری میکنید.
«بنیاد مکن حیله و دستان را»
حیله؛ مکر، فریب و تزویر معنی میدهد، همچنان دستان نیز همین معنی را میرساند.
کوتاه اینکه حیله و مکر و تزویر را ترویج و اضافه نکن...
درود بر خیام بزرگ
خیام عزیز این بیت شعر در حال حاضر بسیار کاربرد دارد ممنونم از تو
میشه یه نفر مصرع دوم رو معنی کنه ؟
به نقل قول از صادق هدایت این رباعی بدین شکل است:
گر می نخوری طعنه مزن مستان را،
گر توبه دهد توبه کنم یزدان را؛
تو فخر بدین کنی که من می نخورم
صد کار کنی که می غلام است آن را
که با توجه به مصرع دوم و مورد پسند نبودن مذهبیون به مرور تغییر یافته
ت
مصراع سوم باید چنین باشد..
تو غره نشو که نیز همی می نخوری
صد لقمه خوری که می غلامست آنرا
تو لغره بدان مشو که همی می نخوری
صد لقمه خوری که می غلامست آنرا
دوست عزیزی که اسمت رو گذاشتی مویز.... فک کنم شما معنی عرفان رو نمیدونی که گذاشتی کنار متافیزیک..... اتفاقا باید شعرهای حضرت خیام و مولوی رو فقط با دیده ی عرفانی بخونی نه با کلام زمینی..
ویژگی خاصی که اشعار خیام دارند، اینست که تمام افراد، با هراعتقاد و هرسنی و قومیت و.. میتوانند برداشت های خودشون رو انجام بدند، یکی که جزو قشر مذهبیست، برداشت مذهبی و قشر غیرمذهبی هم برداشتی زمینی اصطلاحا می کنند. به هرحال در نهایت حکیم مارا به زندگی خوش و خوشحالی دعوت می کنه.