رباعی شمارهٔ ۳۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۳۲ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۳۲ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۳۲ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۳۲ به خوانش علی قلندری
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
حافظ متناسب بامفهوم این رباعی گفته است:
سخن از مطرب ومی گوی وراز دهر کمتر جو
که کس نگشود ونگشاید به حکمت این معما را
پرده اسرار به قول خیام وراز دهر به قول حافظ اگر چه ناشناخته است ولی اعتراف شده که چنین پرده ورازی وجود دارد اصولا اینکه بدانیم که چیزهائی هست که نمیدانیم خیلی مهم است ومستلزم تواضع خاصی است پس باید کمی توقف کنیم وسرسری نگذریم زیرا در معلومات رسمی ما غرور دانستن وجود دارد وندانستن خفت محسوب میشود ونشانه جهل ماست در اینجا این شعر به یاد میآید
آنکس که نداند ونداند که نداند
در جهل مرکب ابد الدهر بماند
البته اکثر ما ادعای ندانستن داریم ولی اذعان به آن نداریم متدینان غالبا همه مسائل را حل شده میا نگارند ومیگویند خدا جهان را آفریده وانسان را پدیدآورده ودر نهایت جای هر کس بهشت یا جهنم است وتمام وقائل به راز ندانسته نیستند وآنها که اعتقاد دینی ندارند باپندار هائی ظاهراعلمی بی اعتقادی خود را توجیه میکنند گوئی چیزی ورای تصورات آنها وجود ندارد وچه بسا این هردو به معنی صوری کلمات وبرداشتهای سطحی وتلقینات دیگران قانع شده اند
ولی نکته مهم توجه داشتن به آنست که "ناشناخته " وجود دارد اگر معلومات فعلی هر کس کافیست پس چرا پس از تحقیق به چیزهای نو وتازه دست میآبد ودر سیر وسفر وسیاحت روحیه وافکارش دگرگون میشود دراینجا نمخواهیم بگوئیم باید خلاف نظر خیام وحافظ به اسرار نهائی در عالم اندیشه کنیم خیر مقصود هما نست که اشاره شد یعنی خوب است اعتراف به وجود نا شناخته ها داشته باشیم کلمه "غیب" در قرآن اشاره به این ناشناخته ها یا ناشناختنی ها دارد اگر اسرار جهان وراز دهر معلوم میشد کلمه غیب واعتقاد به آن معنائی نداشت.
با توجه به مطالب فوق تعبیر مناسب موضوع "اعتقاد به غیب "درک اینست که نا شناخته وجود دارد واین مستلزم تواضع ومغرور نبودن به دانسته ها ودر نقطه صفر قرار دادن ذهن است اگر این حالت در کسی پیدا شود ممکن است گشایشی در روحیه خود احساس نماید وبه تصدیق درستی برسد
بابا بیچاره یک رباعی گفت در دو سطر نزدیک به بیست سطر براش تفاسیر بیمعنا نوشتی واقعا که!
من نفهمیدم کجای شعر خیام به قران ربط داره . به نظر من خوبه آدم تا از مطلبی کامل اطلاع نداره دیگه تفسیرش نکنه ؟!!!!!
چطور می شود به کسی که به غیب و پرده اسرار اعتقاد دارد و به ضعف و ناتوانی خویش در درک عالم اسرار پی برده اتهام بی دینی زد!!!
می توان از این رباعی برداشت نمود که عقل و ادراک انسان بسان لیوانی است که فقط به اندازه گنجایشش می تواند از اقیانوس بی کران معرفت الهی پر شود نه بیشتر ...
..
بنظر میرسد دوستانیکه به رباعیات خیام علاقه دارند چنانکه علایق دینی داشته باشند به نفع دین چیزهائی ازاو دریافت میکنند واگربرعکس خلاف دین میاندیشند درتائید اندیشه خود ازاو برداشت هائی مینمایند
واقعیت ایتست که خیام در اندیشه ودرک عالی خود بجائی رسیده که از اندیشه همه گروهها وفرقه های مخالف وموافق عبور کرده وبه ساحت آزادگی دست یافته است ، ولی اهل هر فرقه وگروهی( چه موافق یا مخالف دین) میتوانند از آثاراو بهره ببرند و عملا هم اینطور شده و وهیچگاه در مصادره جمع خاصی قرار نگرفته است
مشهوراست که میگویند فرد درصورتی برجمع اثر گذار است که عضو آنها نباشد وبیطرف وازکنار سخن بگوید واین نکته ایست که صحتش به تجربه معلوم شده است
فرمایش شما کاملاً متین و قابل تحسین است
با درودخدمت همه دوستان گرامی.
جدای از هرگونه آیین و مسلکی ، تمامی اشعار خیام نیشابوری درس زندگیست و خرد ورزیست.
و تمامی انسانها را به جهل گریزی و خرد ورزی دعوت می نماید. به نظر من اگر خیام به آخرت و معاد اعتقاد می داشت دیگر آوردن بیت اول معنایی پیدا نمی کرد. چون در تمام ادایان الهی هدف خلقت و سرانجام آن مشخص شده است. ولی جناب خیام می فرمایند که کسی از دلیل خلقت و آفرینش جان و اسرار آن آگاه نیست . و در بیت دوم می فرماید که تنها چیزی که روشن است اینکه همگی در نهایت اسیر خاک خواهند شد و در پایان نتیجه گیری میکند که در چنین شرایطی از فرصت زندگی استفاده کن و شاد باش که هرچه گفته می شود جز فسانه چیز دیگری نیست.
با تشکر از همه دوستان
کلام و نظر آقای فضل ا... شهیدی حرف و کلام خیلی ها از جمله بنده نیز میباشد که ایشان با لحنی بسیار گویا آنرا بیان کردند .
خانمهای عزیز و آقایون گرامی از شعر لذت ببرید شاعر رو زیر سوال نبرید . عذر می خوام ولی خیام شخصیت کمی نبوده و نیست و فکر نمیکنم ما بتونیم ایشونو نقد کنیم تمام دنیا به این شاعر گرانقدر کلی ارج میگذارند امیدوارم ما هم قدر گوهری چون خیام و بدونیم .
پارسا جان فقط اینو میتونم بگم که این یه تفسیر کاملا منطقی هست و شما لپ کلام رو گفتی
با سلام و درود.
بسیار زیبا و تشکر از دوستان بابت حاشیه های بسیار زیبا
اسرار الهی نه تو دانی و نه من
وین حل معما نه تو خوانی و نه من
رفت از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من
شفیعی کدکنی هم یه شعر زیبایی داره :
"اگر این پرده بر افتد من و تو نیز نمانیم"
و حضرت حافظ می فرماید :
حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش
از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد
براستی منظور از اسرار الهی و پرده چیست ؟!!1
حق نگهدار تمامی دوستان
با سلام :
خطاب به دوست عزیز که «هست از پس پرده گفتگوی من و تو » صحیح می باشد. در مورد بعضی از دوستان هم باید عرض کنم که سقراط می فرماید نادانترین افراد کسانی هستند که خود را داناترین می دانند با توجه به اینکه خیام میگه «هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز معلومم شد که هیچ معلوم نشد» ؛ اولاً اقرار به نادانی میکنه(برخلاف ما که چیزی رو ندانسته ادعای فهم میکنبم و به راحتی به خودمون اجازه قضاوت میدیم) ثانیاً اگر کافر هم باشه تمام عمرش رو به تفکر گذرونده نه به می خوارگی و عیاشی
در بیت اول خیام عالم ماوراء الطبیعه را دور از دسترس حواس انسان دانسته و بر این اساس در بیت دوم نتیجه می گیرد که به شنیده ها و ادعا های افراد که بعضاً مدعی ارتباط با عالم غیب هستند در این خصوص نمی توان اعتماد کامل کرد ( با حواس انسان قابل اثبات نیست ) . لذا خیام انسان را به بهره مندی از محسوسات و امکانات واقعی دنیا ( که در اینجا با عنوان می مطرح می سازد ) دعوت می نماید و تذکر می دهد که عمر انسان به پایان می رسد و از فرصت ها باید بهره جست.
من زیاد با آقای شهیدی موافق نیستم چون از قدیم گفتن تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز ها
موضوعاتی که در حاشیه های خیام هست هیچ جای دیگه دیده نمیشه و این یعنی اشعار خیام ریشه ی متریالیستی داره
خیام دانشمند است و شاعر. به همین دلیل شعرش از گونه دیگر است. مانند یک دانشمند، فقط به واقعیت های شناخته شده تاکید میکند، و هر چیز ناشناخته ای را "معلوم" فرض نمیکند.
میگوید از راز زندگی و مرگ هیچکس خبر ندارد، و تنها چیزی که معلوم است این است که ما به زیر خاک خواهیم رفت. پس می بنوش که این افسانه ها (افسانه هایی که در باره مرگ و زندگی گفته اند) سر دراز دارند.
دوستان اندیشمند و اندیش بند خیام رو همون جور که هست ببینید نه طوری که دلتون میخواد, به کسی چه مربوط که خیام چه مرام و مسلکی داشته همین قدربس که قرنهاست ملیاردها ادم از دانشمند و بی سواد رو سر کار گذاشته و هیچ کی تا به حال دستشو نخونده نشون میده که طرف خیلی از ما بهتر تو کارش وارده پس جلو یه همچین آدمی تو رو خدا سعی کنید دهن به هر گزافه ای باز نکنید و جانب احتیاط رو رعایت کنید و الا وقتی تبدیل به خاک کوزه گری شدید اون کوزه گر دهر از شما به جای خمره ی شراب گیل شیب زنه می سازده ها گفته باشم .
گیل شیب زنه = نوعی سوت گلی که در شمال کشور می سازند و در آن آب میریزند و شبیه بلبل است و کودکان با دمیدن در آن صدای بلبل در می آورند
به نگرش همدیگر نگاه کنید هر شخص جهان رو همان طور می بیند که نگرشش به او اجازه می دهد پس دوست عزیزی که می گن تفکر خیام کومونیستی یا دوستان دیگری که از هم انتقاد می کنند خواهش می کنم نقطه نظر و دیدگاه خودشون رو بنویسند دیگران هم استفاده کنند.
آن کس که خطای خویش بیند که رواست
تقریر مکن صواب نزدش که خطاست
آن روی نمایدش که در طینت اوست
آیینهٔ کج جمال ننماید راست
کیستی تو؟
کسی جز تکه پاره های هزاران شخصیت بهم دوخته شده که خود را نمی شناسد؟ تا از این شخصیت ها خودی سر هم کرده ای سرنوشتت خاک است و آینده ات تکه پاره ای برای صد ها خود بیخود دیگر...
اولین چیزی ما از وجود عرفای بزرگ از جمله خیام باید بفهمیم اینه که انسان میتواند به درجات عالی دست پیدا کند .
من یک وصیت میکنم برای برادر ها و خواهر های گلی که اهل دل هستند .
( اون چیزی که میبینید و فقط میم شو باور کنید )
دل مشغولی خیلم همان است که همه انسانهای فهیم با ان دست بگریبان هستند این چهان چطور و از کجا پدید امده ،و نقش انسان چیست ،از کجا امده ایم به کجا می رویم ،منتها با شیوایی بیان نموده و ربطی به دیانت ندارد ولی با حافظ نی شود مقایسه کرد جون می گوید که به جکمت این معما را یعنی پس به روش دیگری می توان معما را حل نمود یعنی عارفانه شهودی ،مانند مولوی و خود حافظ و این فرق با خیام می باشد که اصلا بحثی در این موارد نمب کند با تشکر
اگر راز خیام رو برملا کنم نصف طرفداراشو از دست میده اما راز مگوست وچاره جز سکوت نیست تا بچرخد این چرخ درود برتو ای فاروق دوم
در پرده اسرار کسی را ره نیست
زین تعبیه جان هیچ کس آگه نیست
جز در دل خاک تیره منزلگه نیست
می خور که چنین فسانهها کوته نیست
به نظر من خیام نه بی دین بوده نه دین دار خدای خودش رو داشته و نهایت اعتقاد و بندگی رو به جا میآورده. هر کسی برداشت خودش رو از شعر داره زیبایی ادبیات و شعر ها همینه مثل ریاضی نیست که همیشه دو ضربدر دو بشه چهار. شعر های خیام پر از درس زندگیه.
با سلام خدمت گرنانندگان این سایت
با تشکر از زحمتتاتون فقط خواستم بگم که غلط دستوری و وزنی خیلی زیاده;مثلا مصرع دوم بنظرم هیچکسی بوده چون اگر هیچکس باشه وزن شعر کلا به هم میریزه
به نظر بنده خیام بنده عقل بوده
سلام بردوستان عزیز
اندر پس پرده چیست؟کس آگه نیست
یک بازی عاشقی ست؟کس آگه نیست
آینده چه می شود؟در ابهام است
این آخر زندگیست؟کس آگه نیست
تشکر
سلام دوستان
اگر در مورد رباعیات بنده هم نظر بدهید سپاسگزارم.ممنون
اقای شاکر سلام
فکر میکنم اگه مصرع سوم بفرمایید (در ابهام بود ) روانتر میشه خوانش رباعی البته پیشنهاد بنده است ( بود # با ضمه ب وفتحه و)
نفست گرم شاد وخرم باشی
سلام دوست عزیز و گرانقدر آقای کرمانی عزیز.ممنون از ابراز لطف شما .چشم بررسی میکنم.اراذتمندتان هستم .
سایه ی عالی مستدام.روز و روزگار بر شما خوش.
والا بلا خیام انسان مذهبی نبود اشعار او هم ربطی به دین و قرآن ندارد
او یک فیلسوف ندانم گراست
انسان خنده اش میگیره از این کج فهمی
سلام و عرض ادب خدمت دوستان
جناب ناشناس عزیز که فرمودید ناشناخته و ناشناختنی. شما اگه رباعی خیام را خوانده باشید خواهید دید که از ناشناخته سخن نگفته چون ناشناخته به مرور زمان تبدیل به شناخته میشود یعنی شناسایی میشود.
ولی ناشناختنی تا به ابد شناسایی و شناخته نمیشود که البته جناب خیام از ناشناختنی سخن فرموده ( پرده اسرار ) پس برویم شاد زندگی کنیم و افسانه سرایی نکنیم.
سپاس