گنجور

رباعی شمارهٔ ۲

چون عهده نمی‌شود کسی فردا را
حالی خوش دار این دل پر سودا را
می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون عهده نمی‌شود کسی فردا را
حالی خوش دار این دل پر سودا را
چون هیچکسی از فردای ما آگاهی ندارد و آنرا تضمین نکرده‌ست که آیا درین دنیا باشیم یا خیر؛ با این دل پر سودا و پر دردت مدارا کن و خوش باش.
می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را
ای ماه(ای کسی که رخت چون ماه زیباست)، در زیر نور ماه می بنوش؛ زیرا این ماهی که اکنون می‌تابد، بعدا از تو بسیار خواهد تابید (ولی تو در این دنیا نخواهی بود) و ماه تو را نخواهد یافت!

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۲ به خوانش احسان اسماعیلی
رباعی شمارهٔ ۲ به خوانش زهرا شیبانی
رباعی شمارهٔ ۲ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۲ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۲ به خوانش محمد علی قدمیاری
رباعی شمارهٔ ۲ به خوانش رضا خجسته
رباعی شمارهٔ ۲ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۲ به خوانش علی قلندری
رباعی شمارهٔ ۲ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1388/08/14 08:11
هومن

چون عهده نمی شود کسی فردا را
حالی خوش دار این دل پر سودا را
.
می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را
.
ترانه های خیام
نوشته صادق هدایت
لطفا تصحیح شود
.
.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1389/06/13 08:09
هاله

این شعر ، یکی از محکم ترین جواب ها به ناله ها و شکایتهای روزمره انسانهاست که تلنگری می زند به شعور انسان که " امروز را دریاب" و کمتر شکایت کن .

1389/10/20 10:01

خیام گویی در گفت و گو با کسی که بیش ترین نگاهش به فرداست و از او می پرسد"فردا چه می شود؟" او را مورد خطاب قرار می دهد و می گوید:"کسی متعهد نشده که فردا(آینده) را ببینیم.پس چرا این همه به آن فکر کنیم؟آیا خیام می خواهد انسان را از فکر آینده باز دارد؟به هیچ وجه. پس چرا چنین سخنی می گوید؟ او در دنباله ی سخنش توضیح می دهد که تو در زمان حال زندگی می کنی.با گفتن"فردا،فردا"امروز را هم از کف می دهی و تفکر به این آینده ی نامعلوم،سبب نابودی حال و آینده می شود.به همین سبب غم تو نه یکی که دو می شود و با حسرت می آمیزد.اگر "حال" را در یابی ، از این که زمان را بیهوده از کف نداده ای خرسند و خوشدل خواهی شد. نظری به امروز و امشبت هم بینداز. روز را به خوشی به سر آورده ای و شب هنگام مهتابی فرارسیده است.با این خوشدلی که زمان حالت را بیهوده تلف نکرده ای و به شبی مهتابی رسیده ای چه کاری خوش تر است؟ امشب را نیز به نیکی و خوشی گذراندن. در این شب زیبا و رویایی ، شرابی نوشیدن و خوش بودن. زیرا اگر چنین نکنی،این شب را هم از دست می دهی و ماه آن قدر طلوع و غروب می کند؛می آید و می رود(زمان می گذرد) که عمر به سر می رسد.او در حقیقت می خواهد بگوید که که ما شرایط خوب به دست آمده را فدای زمان نامعلوم می کنیم. در این شعر،فردا نقطه ی مقابل حال(امروز) است. فرم درونی شعر هم آن چنان به هم بافته است که مخاطب را لحطه ای آرام نمی گذارد. مصراع اول و دوم، با واژه های فردا و حال(امروز) به هم پیوسته اند و خوش بودن در مصراع دوم با می نوشیدن به مصراع سوم دوخته شده. ماه در مصراع سوم با گردیدن در مصراع پایانی ارتباط دارد ."ماه" اول، استعاره از انسان زیبارو و خوب است و با "ماه دوم جناس تام دارد.این رباعی هم فرم درونی بسیار قوی دارد که واژه های "فردا" و "حال" و "خوش بودن" و "می نوشیدن" و "ماه" و "گردیدن" آن را یک پارچه کرده و مخاطب از آن لذت می برد. جناس "ماه" و "ما" هم موسیقی را پربارتر کرده است.همین ارتباط های افقی و عمودی ، لذت شعر را چندین برابر کرده است.
وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی

1390/01/25 08:03
hooshang haghbin

دوستان :
آیا هرگز فردایی وجود دارد؟
لحضه ای در فردا هم "حال " است!
مسلما دیروز هم دیگر وجود ندارد.
تمام هستی فقط در "حال" وجود دارد.

1390/11/18 15:02

با تشکر از استاد قزللو در شرح زیبائی که عنایت فرمودند
برداشت بنده از این سروده :
چون کسی ضامن و کفیل فردا نیست و نمی داند که چه اتفاقی خواهد افتاد , در میان امیال و آرزوها تو به نکو داشت زمان حال بپرداز ای زیبا رو , که به هنگام تابش ماه اگر در زمان حال نباشی تابش ماه را دریافت نخواهی کرد و ماه بسیار بتابد و چون تو , یا در آینده و یا در گذشته سیر میکنی پیغام و هدیه الهی ( می نوش) و آگاهی همان باده آسمانی او را دریافت نخواهی کرد .
خیام به زیبائی هر چه تمامتر به موضوع کنترل ذهن و در اختیار داشتن این اسب چموش اشاره میکند و خود در دریافت این آگاهی ها و الهامات بسیار هشیار بوده است چرا که الهامات زیادی در زمینه علوم گرفته است . همانطور که می دانیم پایه تمام علوم الهام است به طور مثال سیبهای زیادی از درخت افتاده اما یکی از این بیشمار سیبها در مقابل نیوتن افتاد و او قانون جاذبه زمین را کشف کرد .

1390/11/18 15:02

سعدی در این مورد میگوید
هرگز وجود حاضر غائب شنیده ای .............من در میان جمع و دلم جای دیگر است
شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر .............چون هست اگر چراغ نباشد منور است
ابنای روزگار به صحرا روند و باغ .................صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبر است

1391/02/17 06:05
لعیا

عهده به ع ضمه یعنی بازخواست
چون از فردایی که نیامده و تو هنوز انجامش نداده ای از تو بازخواستی نمیشود
سودا : اندیشه خیال چیزی یا کسی را داشتن
هر اندیشه و خیال که دوستداری با محبوبت داشته باش
می نوش به ماهتاب
از وصل محبوبت در خیالت خوش باش
ای ماه که ماه
ای کسی که روشنایی و دلخوشیت را از خیالت میگیری مثل ماه که نورش را از خورشید میگیرد
که ماه که تو
بسیار بتابد و نیابد ما را
خیالات خوش تو هر چند که بسیار باشد
چون هنوز آنها را انجام نداده ای
نیابد مارا
جرمی بر تو نوشته نمیشود حتی اگر جرم باشد
یک کلام خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت ( خیام)

1392/03/30 15:05
کریم رحمانی

رابویره، دڵت خۆش که چما خه م له به ری
ده رفه ت له ده ست ئه گه ر نه ده ی به خته وه ری
یه کجاره که ده ڕوایه وه ، هه ڵناده یه وه
هۆشی بده ری مرۆی نه سه وزه و که وه ری
رباعیات خیام - ترجمه استاد عبدالرحمن شرفکندی - هه ژار

1393/08/21 00:11
بهمن رضازاده

درسته دوستمون هومن جان نظر دادن ولی درستش اینه
چون عهده نمی شود کسی فردا را
حالی خوش کن تو این دل شیدارا
می نوش بماهتاب ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را.......
رباعیات خیام.....محبی نزاد..انتشارات.کتاب سرای نیک
ولی من با سه چهار روایت این رباعی رو میشناسم به نظرم بهترینش اینه
چون عهده نمی شود کسی فردا را
حالی خوش کن تو این دل شیدارا
می نوش بماهتاب این ماه به ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را

1393/12/12 20:03
t

چون معلوم نیست که فردا باشی یا نباشی ازهمین الان استفاده کن

1394/02/21 15:05

روایت زیر از این رباعی، درست تر به نظر می آید:
چون عهده نمی شود کسی فردا را
حالی خوش کن تو این دل شیدا را
می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را

1394/09/04 00:12
شایان

چون عهده نمی شود کسی فردا را
حالی خوش کن تو این دل شیدا را
می نوش به نور ماه ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد مارا
لطفا تصحیح شود

1403/01/01 12:04
Mr Mohammadi

این روایت رو هم من توی کتاب هستی و مستی آقای کریم فیضی دیدم.. منبعش کجاست؟ 

1395/04/19 20:07
بردیا

درود دوستان دومصرع اول که معناش روشنه:گفته چون کسی مسئولیت بودن فردا( معاد)را برعهده نگرفته و اینکه درواقع کسی نرفته اون دنیا و برگرده و توضیح بده که وجود دارد آن دنیاپس این فرصت باقی رو از دست نده و خوش و خرم زندگی کن....درمصرع اول بیت دوم گفته می نوش به ماهتاب: یعنی زمانی که ماه شبهنگام بر زمین میتابه و جلوه ی بسیار زیبا و دل انگیزی به محیط میده دلچسب ترین زمان برای خوش گذرانی و می خوردن اون زمانه( از شرایط محیطی بهترین استفاده رو ببر)....و در مصرع پایانی گفته که ماه بسیار بتابد و نیابد مارا : شاید منظورش این بوده که ماه خاصیتش تابندگی هست و کار همیشگی اون اینکار است که بتابد و روشنی ببخشد ولی این تابش مشحصه ی ذاتی اوست و در واقع برای کسی یا به عشق کسی نتابیده و دو کلمه آخر که گفته نیابد ما را به احتمال زیاد همین منظور رو میرسونه که کار ماه تابیدن است و هیچکس را در نمیابد و درک نمیکند پس تو نیز ای انسان دلمشغولی نداشته باش و سوداگری و دغدغه ذهنی رو از سرت بیرون کن و طبیعت تو اینست که خوش باشی و لذت ببری پس شاد باش.( همانطورکه طبیعت ماه تابش است طبیعت تو نیز شادکامی است)

1395/05/14 09:08
فرهود

مفهوم شرقی غنیمت شمردن حال و رها کردن فردا که از بیانات خیام و دیگر بزرگان استنباط می شود با مفهوم غربی آینده پژوهی یا FUTURES STUDY در تعارض است.
آینده پژوهی و نگاه به آینده موجب ایجاد حرکت می شود حال آن که زندگی در حال سکون بوجود می آورد.
هر دو حالت نفسانی مورد نیاز انسان است.

1395/05/16 23:08
بهرام مشهور

عُهده شدن یعنی از عُهده برآمدن پس : چون کسی از عُهده فردا بر نخواهد آمد دل پر سودایت را اکنون خوش دار . یا به قول امروزی ها تو که یک سر و هزار سودا داری خودت را فدای فردایی که کسی را بدان دسترسی نباشد نکن ، اکنون خوش بگذران

1395/06/03 11:09
روح الله

مصراع دوم با سایر مصراع ها هم وزن به نظر نمیرسد.

1395/06/19 06:09
مصطفی صابر

فقط خواستم در مورد بیت چهارم بگویم که منظور روشن است: کنایه از فانی بودن ماست. ماه بسیار بتابد و آنگاه دیگر من و شما وجود نداریم که ما را بیابد. در نتیجه حال که هستیم و تا هستیم این لحظه را دریاب و می نوش به مهتاب ای ماه من، ای عزیز!

1395/10/02 23:01
مهشید

دوستان در لغت و معنی خوش تفسیر فرموده اند اما این بنده از نگاه تصوف معنی را بسیار عمیق تر دانسته و از دید عرفا اعلام میدارم حجاب کلام که برداشته میشود معنی عمیق تر میشود وابیات در وصف پروردگار بوده . در بیت اول دردو دل خیام با خداوند است و منظور از نور مهتاب نور الله است و وصف تجلی آن بر تمام هستی و ناچیز بودن انسان و استحاله شدن دران که به نوعی رجز گویی عرفانیست

1396/05/03 17:08

بعقیده بنده این رباعی یا منسوب به خییام است و یا اینکه تغییری در ان داده شده. این را باین جهت عرض میکنم که وزن مصرع دوم و سوم و چهارم در اوزان عروضی نمیگنجد و حتی سنجش ان با " “لا حول ولا قوة الا بالله " که در واقع جایگزین افاعیل وزن عروضی رباعی میباشد و شعرای کلاسیک سرای ما از ان استفاده میکنند مشکل دارد. بطور کلی غیر از مصرع اول سه مصرع بعدی سکه و اضافه دارند و بهمین علت روان نیستن و به روانی و با هارمونی خواندن ان مشکل است . اجازه بدهید مطلب را روشنتر عرض کنم. اجازه دهید در مصرع دوم بیت اول بجای " حالی خوش دار " بگذاریم ( بد حال مکن ) حال میخوانیم ( بد حال مکن این دل پر سودا را) که روان و مطابق وزن رباعیست چون ما اضافه وزن انرا حذف کردیم. مصرع سوم هم اضافه وزن دارد. در مصرع اخر کلمه بسیار را باید کشیده و سه سیلابی خواند که درست شود

1396/09/03 12:12
غلام

اگر بیت سوم اینگونه بود به نظر من روانتر خوانده میشد. می نوش وبه ما بتاب ای ماه که ماه ( منظور می خوردن با ماهروئی و هم اغوش شدن با او و خطابش با ان ماه روست) بسیار بتابد و نیابد ما را

1397/08/11 02:11
مهدی قناعت پیشه

خیلی هم عالی
زود قضاوت کردن و یا اصلا قضاوت کردن اشتباه است! شاید با عشق شیطانی شروع کرده تا عشق خدا را اثبات نماید که ....می بینیم. ..

1397/09/19 14:12
محمدرضا زمان پور

این شعر نزدیک ترین شعر به عبارت Carpe Diem ، مصراعی از یک شعر لاتین از "هوراس" است. عبارت کامل بدین گونه ترجمه می‌شود: از امروز تا می‌توانی استفاده کن چون هیچ‌کس فردایی را تضمین نکرده است.

1398/02/30 23:04
بهرام مشهور

اصل رباعی را که خود نوشته اید کاملاً درست است و بی جهت آنرا تغییر ندهید .

1398/09/06 10:12
میم

با درود... جای بسی تأسف است که ایرانیان و پارسی زبانان تا بدانجا در بند تفسیر و تاویل های غریب گرفتار آمده اند که معنای مصرع «بسیار بتابد و نیابد ما را» اینچنین نارسا برداشت نموده و به ظن خود یار شده اند حال آنکه خیام به شیوایی محض اشاره به میرایی انسان در برابر جهان بیکران هستی دارد که ای عزیز زیبا رواز دم بهره بر و اکنون که ماهتاب پهنه ی آسمان شب را روشن کرده می نوش که ماه بسیار شب های دگر (از پس سفر ابدی ما) بتابد و ما را نیابد.

1398/12/16 12:03
سید محمد

باعرض سلام وتشکرازهمه ی عزیزان
به نظربنده وباتوجه به شخصیت علمی ودینی شاعرمیتوان این معنی رامنظورداشت :
به دلیل اینکه فرداقابل پیش بینی نیست نبایدخودرانگران آن کردچون نگرانی برای آینده حال انسان راتباه وخراب میکندپس شاعرمیخواهدکه به فکرزمان حال باش
می نوش به ماهتاب : اگرخواسته باشیم آنراتفسیرمادی کنیم خیلی منطقی ومعقول نیست زیرامی وشراب نوشیدن درهرساعتی ازروزوشب امکان پذیراست دلیلی ندارددرشب وآنهم شب مهتابی باشد بلکه منظورشاعراین است که درشب به رازونیازبپردازوبه عبادت خدابایست آنموقعی که نورالهی به دل وجان تومی تابد
درمصرع آخرهم خیلی واضح است که به این اشاره داردکه ممکن است این دنیا قرنهای متوالی بیاید وبرودوشب وروزتکرارشودوامامادیگرنباشیم تاازاین فرصت استفاده کنیم وشراب ناب معنوی رابه جان ودل خودسرازیرکنیم

1399/02/28 10:04
احمد نیکو

چون عهده نمی شود کسی فردا را
حالی خوش کن این دل پُر سودا را

 می نوش به نور ماه ای ماه که ماه

بسیار بتابد و نیابد ما را

رباعی از خیام

  

1399/02/29 09:04
نادر

علاوه بر معانی واضح رباعیات خیام عموم قدما بر دهری بودن خیام اتفاق نظر داشتند لذا تاویل عرفانی و ماوراطبیه از رباعیات خیام تفسیر به رای بوده و هیچ سنخیتی با افکار شاعر و معانی رباعیات ندارد.

1399/02/29 09:04
نادر

"ماورالطبیعه" با عرض پوزش از اساتید گرام بابت خطا در کتابت کلمه مذکور در متن فوق.
گر چه کبر سن و گوشی همراه و عینک جمیعا علل این تقصیرند لیکن از مسولیت حقیر نمی‌کاهد چرا که صرف اظهار نظر در مورد کلامی از حجه‌الحق آنهم در جمع اساتید کلام به خودی خودی کاریست صعب و از عهده این حقیر خارج چه رسد به آنکه چنین خبطی در بدیهیات نوشتار حادث شود. منظور نظر این بنده حقیر سراپا تقصر صرفا این بود که پاره‌ای افراد را از مصادره به مطلوب معانی ابیات حضرت خیام بر حذر دارم که خود چنین رسوای فضولی خود شدم.

1399/02/29 10:04
..

خیام نیز به مستی سفارش می‌کند، اما اسرار مستی خویش را چون دیگران فاش نمی‌کند (حتی به شکل رمزگونه) و آن را درست نمی‌داند..

1399/04/24 10:06
احمد نیکو

چون عهده نمی کند کسی فردا را
یک امشب خوش کن دل پر سودا را
می نوش به نور ماه ای ماه که ماه
بسیار بتابد که نیابد ما را

رباعی از عطار (مختارنامه) باب ۴۴ شماره ۴۴

1400/01/31 11:03
سپهر

چون عهده نمیشود کسی فردا را، حالی خوش کن تو این دل سودا را، مینوش به ماهتاب، ای ماه که ماه
بسیار بگردد و نیابد ما را
ترانه های خیام هدایت معتبر تر میباشد

1400/09/10 14:12
محسن رضایی
با سلام متاسفانه به نظر من خیام شاعر خوبی نیست او یک انسان ملحد و بی دین بوده
1400/09/10 17:12
ملیکا رضایی

دینداری یا بی دینی یک شاعر بر خوب بودن و نبودن آن شاعر اثر نخواهد داشت ؛

 

خوردن شراب هرچند حرام ذکر شده است در احادیث و در قرآن از آن نفی و دوری تذکر داده شده اما همچنان افرادی بسیار در همه جهان و حتی در ایران نیز به آن هستند ...

در آن زمان نیز خوردنش رایج بوده ؛

جدا از اینها شرابخور بودن خیام دلیل بر بی دینی او نیست ...همین که از اشعارشان فهم شود که وجود خالق را قبول داشته خودش بخشی از دین اوست ؛

پایه اصلی دین یگانگی خدا و ایمان و باور کامل به این موضوع هست که خیام بر آن بوده 

درود ...

1402/06/18 18:09
bahman youssefi

آقای رضایی هر نظری محترم نیست 

از جمله نظر شما که ناشی از فقر فرهنگی و سواد شماست

1403/05/22 23:07
پریشان

سلام. هیچکسی از اعتقادات خیام خبری نداره، با توجه با نثری که برای خدا منسوب به ایشون نوشته شده احتمالا به خداییواعتقاد داشته، ولی حداقل به گزاره های معمول دینی اعتقادی نداشته، همونطور که در رباعی دیگر میفرماید گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک چون عاقبت کار چنین خواهد بود یا تو زر نه ای ای غافل نادان که تو را در خاک نهند و باز بیرون آرند. زود پیش‌داوری نکنیم، حداقل دین یا بی دینی در اشعار ایشون تاثیری نداری و بسیار زیباست.

1400/11/02 23:02
حبیب شاکر

تضمین نکند کسی به ما فردا را 

خوش باش کنون که نقد نقدست یارا

نوشم لب چشمه باده با خویش که بس

این چشمه بجوشد و نبیند ما را

باتشکر

1400/12/18 01:03
بابک رفعت

هیچکس نمی داند فردا چه اتفاقی می افتد.

پس همین الان کاری کن که دلت شاد و پر سرور باشد و از هر فکری آسوده.

دل را شاد دار چون که عاقبت خواهی مرد و هیچ اثر از تو و فردا و دل نگرانی های فردایت باقی نمی ماند.

1401/03/09 12:06
حیدر بخشی

سلام به همه خیام فراتر از یک شاعر بود این شعرش از نظر بنده به این معنی است:

یعنی از فکر و خیال که فردا چه میشود در گذر چون آینده را خدا خودش خوب میداند در فردا ها هر چه که میشود بود اما تو هوشیار باش و تو خوش باش اگر زنده گی در آینده ها به فایده ات رقم خورد پس به خوشی ات افزود کن اگر به نقصت تمام شد پس هیچی تشویش نکن

 

1401/04/04 22:07
Shukrullah Maqsoodi

درود و عرض ادب خدمت مشترکین محترم گنجور!

در مورد ابیات فوق بنده نیز تبصره کوتاه دارم امید است مورد تاید عزیزان محترم قرار گیرد.

در بیت اول جناب خیام علیه الرحمه میگوید:

چون زنده بودن و مرده بودن کسی در فردا معلوم نیست و دلت را شیدا نکن و از زندگی حال لذت ببر.

در بیت دوم میگوید:

در روشنی مهتاب که بر تو می تابد می بنوش زیرا ماه در آینده بسیار می تابد و ما را نمی یابد یعنی ما در زیر خاکیم و دیگر روشنی مهتاب و شرب دنیا را تجربه نخواهیم کرد.

این شعر که در قالب رباعی سروده شده یکی از مهمترین ضرب المثل های روز است که به نفع انسان های چیز فهم صدق میکند تا نباید خود را فریب فردا سازند و امروز که آنچه توان دارند از زندگی دنیا و مافیا آن استفاده به موقع نمایند زیرا انسان های با شعور را به گونه متوجه میسازد که زمان حال را دریاب و شکوه از آینده مبهم  کمتر کن.

اگر دقت کنیم تقریبا رباعی فوق مُبَیًِن این است گویا خیام با کسی صحبت دارد که بیشترین آرزویش فردا است و به او واضیحا میگوید:

فردا را نمیشود ضمانت کرد و به کسی عهده این و آن را داد حال که زنده هستی و جان داری و با دست و پای توان حرکت داری این دل پر سودا را که گاه امروز میگوید و گاه فردا به هر شیوه ممکن خوشش دار و برای خوشی دل از شرب دنیا و روشنی مهتاب استفاده کن زیرا ما همه در گذریم و مهتاب فردا و پس فردا نیز نمایان خواهد شد.

از بیت دوم مشخص می‌شود که خیام گویا به عشق خود مثال میزند و عشق اش را به شراب و جمال و زیبای روی معشوق را به نور مهتاب، پس مختص کلام اینکه.

( ای عاشق دل باخته من امروز که کنار هم هستیم غم فردا را نخوریم زیرا فردا نه من و نه توی فقط این دنیا است که دور می زند و مانند تو زیبارویان زیاد طلوع میکنند متاسفانه من از آن محروم ام پس فرصت امروز را از دست ندهیم)

والله اعلم بیشتر از این اگر خیام حیات میبود خودش توضیح می فرمود.

1401/05/04 23:08
حسین محمد زاده صدیق

یکی از نویسندگان و شاعران توانمند زنجانی بنام محمد قربانی این شعر و اشعار خیام  را به زیبایی هر چه تمام به زبان ترکی ترجمه کرده است   که در ادامه تقدیم نگاهتان میگردد .

بیلمز یارینین سرینی بیر کیمسه جهاندا 

باخ ذوقونه طالع سنه یار اولدوقو آندا 

مهتابه چیخیب کونلونو شاد ائیله کی بیر گون 

اوزلرده قمر بیزلری ، بولماز شو مکاندا 

منبع : irangig

 

 
1403/02/05 23:05
سُنباد

واقعا باید زندگیمون رو صرف چه چیزی کنیم؟ب

ه نظر من کشف حقیقت

 اون هم با علم، نه با عقل

در کف هر کس اگر شمعی بدی ، اختلاف از گفته شان بیرون شدی ، علم تجربی همون شمع هست ، بر خلاف تصور ما ، «منطق» شاوول بنایی نیست.

 

 

1403/04/19 11:07
شعیب صبّار

وزن عروضی را اشتباه اعلام نکردید؟

وزن درست این است:

مفعول مفاعلن مفاعیل فعل

ب ب ک / ک ب ک ب / ک ب ب ک/ ک ب

ب: هجای بزرگ

ک: هجای کوتاه