گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۷۷

هان کوزه‌گرا بپای اگر هشیاری
تا چند کنی بر گِل مردم خواری؟
انگشت فریدون و کف کی‌خسرو
بر چرخ نهاده‌ای، چه می‌پنداری؟

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هان کوزه‌گرا بپای اگر هشیاری
تا چند کنی بر گِل مردم خواری؟
هوش مصنوعی: ای کوزه‌گر، بیدار باش! تا کی به فکر ساختن اشیاء بی‌ارزش هستی در حالی که مردم را نادیده می‌گیری و به آنها بی‌احترامی می‌کنی؟
انگشت فریدون و کف کی‌خسرو
بر چرخ نهاده‌ای، چه می‌پنداری؟
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی که انگشت فریدون و دست کی‌خسرو بر آسمان قرار گرفته؛ با این حال تو چه تصوری داری؟

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۱۷۷ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۱۷۷ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۱۷۷ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۱۷۷ به خوانش علی قلندری

حاشیه ها

1398/05/13 23:08
بهرام مشهور

تا چند کنی با گل مردم خواری درست است یعنی تا چقدر دیگر می خواهی با گل مردم بی احترامی بکنی

1399/11/21 17:01
حسن

تا چند کنی بر دل مردم خواری
در اینجا خیام به کوزه گر اعتراض می‌کند. ولی متاسفانه کار کوزه گر همین است و معشیتش از همین کار میگذرد.

1399/11/21 17:01
حسن

تصحیح: تا چند کنی بر گل مردم خواری.

1401/02/21 06:04
سهراب Sohrab.Mortazavi@gmail.com

سلام 

دوستان محبت کنند اگر امکانش هست معنی رباعی را بفرمایید.

 

 

1401/09/27 22:11
احمد نیکو

متن بیت اول:

ای کوزه گرا بکوش اگر هشیاری

تا چند کنی برگل آدم خواری

1402/10/17 09:01
احمدرضا نظری چروده

به نظرم معنی رباعی باید این باشد

هان ای کوزه گر هوشیار باش، چقدر می خواهی با گل مردمی که وجودشان به خاک تبدیل شده والان دردستان تو قرار دارد وبرچرخ کوزه گری اینها رافرم میدهی،تعدی وگستاخی کنی؟ مواظب باش با احترام با گل وجودی پادشاهانی چون فریدون وکیخسرو(هردومحبوبند) رفتارکنی.یعنی ما هرجا پا بگذاریم البته می تواند زیرپایمان خاک وجودی هزاران نفرباشد وشاید مخلوطی ازگل پادشاهان بزرگ ایران باشد.

ابوالعلا معری گوید: صاح هذی قبورنا تملا الرحب/فاین القبور من عهد عاد

خفف الوط مااظن ادیم ال/ارض الا من هذه الاجساد

معنی ای دوست من/صاح مخف یا صاحبی است منادای مرخم است

ای دوست من اینها قبرهای ماست، پس قبرهای مردم روزگاران قوم عاد کجاست؟

آهسته پا برزمین بگذار، زیرا سفره روی زمین چیزی جز این جسدهای انسانها نیست

والبته  این  شعر ابوالعلا یاد آور رباعی خیام بزرگ  است.

هرسبزه که برکنارجویی رسته ست

گویی زلب فرشته خویی رسته ست

پا برسرسبزه، تا ، به خواری ننهی

کاین سبزه زخاک لاله رویی رسته ست

احمدرضانظری چروده هیئت علمی دانشگاه 

1403/07/14 16:10
حبیب شاکر

سلام بر دوستان عزیز 

ظاهر نبود ملاک بد یا خوبش 

من کرده ام اعتماد و خوردم چوبش 

هر خال و خط خوش ننوازی شاید 

ماری است،سنگ به سر می کوبش 

سپاس از همه همراهان