گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۷۱

در کارگه کوزه‌گری کردم رای
در پایهٔ چرخ، دیدم استاد به پای
می‌کرد دلیر کوزه را دسته و سر
از کلهٔ پادشاه و از دستِ گدای

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در کارگه کوزه‌گری کردم رای
در پایهٔ چرخ، دیدم استاد به پای
در کارگاه کوزه‌گری رفته‌بودم و استاد کوزه‌گر مشغول کار بود.
می‌کرد دلیر کوزه را دسته و سر
از کلهٔ پادشاه و از دستِ گدای
آن استاد کوزه‌گر، بی‌ملاحظه و بی‌پروا از کلّهٔ پادشاهان و دست گدایان کوزه درست می‌کرد!

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۱۷۱ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۱۷۱ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۱۷۱ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۱۷۱ به خوانش علی قلندری

حاشیه ها

1387/02/02 08:05
جبار سیاهپوش- ۵/۲/۱۳۳۲

یک کوزه گری بدیدم استاده به پای
از لاشه یک میلیونر و نعش گدای
با بیل به هم می زد و می کوفت لگد
فریاد همی زدند ای وای ای وای

1400/08/23 10:10
ابوذر abozar۲@gmail.com

رای به معنای خرد و اندیشه است. به عنوان نمونه رایان یعنی خردمند. همچنین ریشه کلمه رایانه نیز از رایان و رای است.

(کردم رای) یعنی خرد کردم(اندیشه کردم).

1403/07/06 13:10
حبیب شاکر

سلام بر همراهان ارجمند 

آن کوزه گر نیک سرشت با هوش 

کز کوزه شکسته آب نوشیدی دوش 

می گفت به کوزه من و تو همدردیم 

بشکست فلک ز من دل،از تو سر و گوش 

سپاس از همراهان