رباعی شمارهٔ ۱۷۰
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۱۷۰ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۱۷۰ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۱۷۰ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۱۷۰ به خوانش علی قلندری
حاشیه ها
امکان نداره که این بیت،از سنایی باشه.چون که کاملا از اعتقادات سنایی دور و به تفکر خیام نزدیکه.
این رباعی از خیّام نیست
کاملا مشخصه که شعر از خیامه، ابیات سنایی دارای اوزان دیگری میباشد.
درود بر شما
آقا امیر حسین نازنین پس از 12 سال نمیدانم پاسخ حقیر را ملاحضه میفرمایید یانه امیدوارم تندرست باشید ولی اینکه این رباعی از خیامه یا سنایی من اظهار نظر نمیکنم ولی دلیلی که شما ارایه نمودید درست نیست چون تمامی رباعیات دارای وزن واحدند در تعریف رباعی داریم : رباعی در اصطلاح ادبی شعری است که چهار مصراع دارد و وزن آن «مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعل» است و اگر این وزن را نداشته باشد، یا دوبیتی و ترانه (به مفهوم امروزی) یا قطعه است.وزن اصلی رباعی همان «لا حول و لا قوة الّا بالله» است.از نظر قافیه رباعی به دو صورت است: الف) با چهار مصراع همقافیه و ب) با سه مصراع همقافیه.
جسارت بنده را ببخشید ،قطعا شما خود به این موضوع واقفید وصرفا جهت یاد آوری متذکر گردیدم .
شاد باشی عزیزم
فکر میکنم ارز تفکرات خیام دوره،این رباعی اشاره به این داره که ما سرنوشت و آینده ای از پیش تعیین شده داریم ،در حالی که طبق رباعیات دیگر خیام مانند اگزیستانسیالیست ها فکر می کند،از این لحاظ که به خدا و قدرت مطلقی اعتقاد ندارد . از این رباعی تعجب کردم!! در نسخه صادق هدایت هم نیست!
به احتمال زیاد از خیامه و اما بعد امیر جان فکر نکنم مفهوم این رباعی اون چیزی که شما گفتید باشد به نظر من پیام این ابیات این است که : زیاد نگران رسیدن یا نرسیدن به امیال و آرزو های خود نباش چرا که چه بسیار انسان هایی که قبل از تو آن آرزو ها را در سر داشتند و از آن ها فارغ شدند
با توجه به مفهوم کلی رباعی، "بی تقاضا" صحیح می باشد.
همچنین در نسخه تصحیح شده آقایان فروغی و غنی نیز "بی تقاضا" آمده است.
در نسخه ی فروغی و دکتر غنی، "بی تقاضا" نوشته شده است.
امکان نداره این رباعی ازخیام باشه...
”به تقاضا“ با مفهوم کلی شعر نمی خواند
درین مانا که به خواست تو فردای ترا رقم زده اند
ولی در بیت اول می گوید به دل تو راه نیامده اند
ولی” بی تقاضای“ تو با مفهوم شعر می خواند
یعنی به میل تو نبوده .
با صورت فعلی بیت دوم روان نیست .
میشه تفسیرش کنین
در این که این رباعی متعلق به خیام باشه شک وجود داره زیرا بنده در دیوان خیام ندیدم امّا دلیل محکم تر اینکه رباعیات خیام نیشابوری معمولا با هجهای بلند آغاز میشن ولی این رباعی با هحای کوتاه آغاز شده
این کوزه چومن عاشق زاری بوده است...
خوش باش که پخته اتد سودای تو دی...
با احترام به تمامی دوستان و اساتید
به نظر میرصد " بی تقاضای " درست باشد.
با پوزش از اشتباه تایپی
در حاشیه قبلی خودم
"میرسد"
در فلسفه مذهبی بحثی هست به عنوان اینکه اگر خدایی وجود دارد آیا او به همه چیز و همه کس که شامل گذشته - حال و آینده میشود آگاهی دارد یا نه. خیام اعتقادی به خدا و اسلام نداشته است و در بسیاری از اشعارش به قصه های کودکانه و غیر منطقی قران اشاره میکند. او بوسیله شعرهایش به کسانی مثل غزالی که با او همزمان بوده اند و بسیار مذهبی و ضد علم بوده اند گوشه و کنایه می زده. در این رباعی او با اشاره به قران می گوید خدا همه چیز را میداند و سر نوشت همه ما مشخص است و چون خدا همه چیز را از قبل میداند و تعیین کرده است ما نمیتوانیم چیزی را عوض کنیم بنا بر این برویم و خوش باشیم. این شعر مال یک شاعر عرفانی نیست چون در عرفان خوش باش بکار نمی برند. در عرفان تماما صحبت از خدا - مردن و زندگی بعد از مرگ است.
البته که خیلی از چهارپاره ها شناورند و معلوم نیست مال چه کسی هستند. آن قدر هم مهم نیست باید زیباییشان را نگریست. اما در مصرع سوم مفهوم زمانی درست و مطابق و منطقی میشود که بگوییم : قصه چه کنم که بـــی تمنای تو دی ...
خوش باش که پخته اند سودای تو دی
ایمن شده از همه تمنای تو دی
تو شاد بزی که بی تقاضای تو دی
دادند قرار کار فردای تو دی
یک نکته کوچیک ولی عمیقی در این شعر وجود دارد
دوستان عزیز، این شعر متعلق به خیام است و لحن وی در این شعر با کنایه و طعنه همراه است
خیام به طعنه میگوید که به همین خیال باش که تقدیر تو مشخص شده است و از خود اختیاری نداری! در صورتی که اینگونه نیست و تو خودت سرنوشتت را رقم میزنی!!!
همین، و بهمین سادگی!
دیدگاه های گذشته دوستان رو خواندم خنده دار به نظر میرسن
کسی گفته امکان نداره برای خیام باشه ، کسانی که خیام خوان باشند متوجه این شده اند که خیام در این رباعی درحال کنایه زدن به جماعت تندرو است ولی خوشحالم که حدود ۱ سال و ۱ ماه پیش دوست عزیزی به این موضوع پی برده
سلام بر همراهان گرام
نی زآمدن و رفتن خود آگاهم
نی زآنکه چه پیش آیدم اندر راهم
از هیچ عدم آمده در پیچ وجود
بی آنکه بپرسند که من می خواهم؟
سپاس بیکران
بی تقاضای تو دل
این درسته
اشاره به تقدیر و جبر کامل