رباعی شمارهٔ ۱۶۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۱۶۸ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۱۶۸ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۱۶۸ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۱۶۸ به خوانش علی قلندری
حاشیه ها
منظور , پنج حس و چهار عنصر است.
مصرع اخر/درگذربودن ماوفهم حقیقت را توصیه میفرمایند
در برخی متون مصرع سوم اینگونه است:
خاکیم همه چنگ بساز ای مطرب
در برخی متون مصرع سوم اینگونه نیز آمده ست:
خاکیم بزن زخمه به تار ای ساقی
1-حدیث پنج و چهار ، کنایه به عملکرد عقلگرایانه و حسابگرانه آدمیست؛ یک مشکل و صد هزار مشکل که در مصرع دوم آمده هم نوعی حسابگریست. شاعر پرسش میکند اما با پرسشش بر مخاطب می تازد؛نهیب می زند.در مصرع اول بیت دوم، کلمه ی چنگ ایهام دارد؛ یعنی دو معنی دارد و صنعت ایهام یکی از آرایه های ادبیست؛ طبعا مصرع یاد شده دو معنی پیدا می کند.چنگ، یکی به معنی چنگال دست آدمیست ؛آدمی را به خاک تشبیه کرده؛خاک نماد بی ارزش و بی چیز بودن است می گوید ای ساقی ما همه ی آدمیان خاک هستیم و خاک را چنگ بزن و در مشت خود گیر و بر باد بده این مشت خاک را.
2-آیا تاکنون به بیابان و شن زار رفته اید ؟ تصور کنید در آنجا مشتی خاک برداشته اید و آن را بر باد داده اید . چنگ زدن خاک و بر باد دادن آن نشان از نابودی و پوچیست . این صنعت ادبی تصویر سازی است ( ایماژ ) . کلمه ی باد و تشبیه آدمی به آن ، این تصویر سازی را تکمیل میکند .
و اما معنی دوم چنگ که نوعی ابزار موسیقی است ؛ ( او چنگ برگرفت و در پرده ی عشاق این قصیده آغاز کرد . . . رودکی ؛ یا مولوی : ما چو چنگیم و نوا در ما ز توست ، زاری از ما ، نی ، تو زاری می کنی ) .
چنگ بساز یعنی ، چنگ را برگیر و بنواز که ما همچون خاک بی ارزشیم و عقل و حساب و کتاب را به کناری بنه ؛ ما همچون باد درگذریم ؛ شراب بیاور برایمان تا مست شویم و از خود بیخود ؛ تا این توهم عقلانیت ( حدیث پنج و چهار ) را فراموش کنیم.
3 - براستی کدامین برداشت از"چنگ ساختن" با مفهوم رباعی یادشده متناسب است ؟
در کنار هم آمدن "خاک"، "چنگ" و" باد "،برداشت نخست را به ذهن رهنمون می کند. واژه ی "باده" در مصرع پایانی، چنگ موسیقی و معنی دیگر را تناسبی است؛ در مجلس باده گساری ،ساقی باده پیش می آورد و دیگران باده پیمایی می کنند، چنگ نواخته می شود و حضار بر باد فنا می روند و حساب و کتاب فراموششان می شود(می،خور که ز دل قلت و کثرت ببرد---و اندیشه ی هفتاد و دو ملت ببرد/پرهیز مکن ز کیمیایی که از او، یک جرعه خوری، هزار علت ببرد ؛ خیام ) . هم از این روست که صنعت پیش گفته را ایهام تناسب نامیده اند.
جناب محمد علی ممنون برای تفسیر بسیار خو بتان. تنها نکته ای را که من دوست دارم اضافه کنم در بیت اول است. به نظر من منظور این است. تا کی بنشینیم و در باره پنج حس (بویایی-چشایی- لمسی-شنوایی و بینایی) و چهار عنصر (آب-خاک-آتش و هوا) صحبت کنیم. مشکل چه یکی باشد چه صد هزار.
عبارت مصراع سوم:
خاکیم همه چنگ بساز ای مطرب
چرا اینقدر تفسیر میکنید بابا شماها
خاکیم همه چنگ
یعنی همه در چنگ خاک هستیم و میمیریم
بساز ای ساقی یعنی ساقی حال خراب ما رو خوب کن
دیگه چرا 500 تا خط توضیح الکی میدید خب
همیشه رو بیارید به ساده گرایی
هم تحلیلت اشتباهه هم سطح پایین حرف میزنی هم سواد خوندن نوشتن تحلیل رو نداری
منظور از یک مشکل هم همون مرگه
درود وعرض ادب:
هم قافیه نبودن مصرع سوم با بقیه مصراعها ایراد نیست اما اگر اتفاق بیفتد شعر را بسیارزیباترخواهدکرد
با سلام در برخی متون چنین آمده است
خاکیم بزن نغمه به تار ای مطرب ...
سلام بر همراهان نیک سیرت
تا چند اسیر کم و بیشی عاقل
با بیش خوش و ز کم پریشی عاقل
آبت چو گذشت ز سر ،چه صد یا سه وجب
صد نوش پرد ز درد نیشی عاقل
تشکر از همه دوستان