رباعی شمارهٔ ۱۶۳
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۱۶۳ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۱۶۳ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۱۶۳ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۱۶۳ به خوانش علی قلندری
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
بنظرم بیت دوم باید "یا از پس صد هزار سال از دل خاک" باشد
---
پاسخ: با تشکر، نقل نسخهٔ فروغی همین است (کاش).
این شعر در اوج فشار و دلزدگی از بی وفایی دنیا میتونه شرح حال هر کس باشه.واضحه که جای آرمیدن منظور دنیا است و مصرع دوم از بیت اول اشاره به این داره که کاشکی میتونستیم به یه اجماعی از کار این زمانه و چیستی این دنیا برسیم.بیت دوم اشاره به این داره که کاشکی با صبر کردن حتی طولانی مدت، این دنیا اندکی مارو نوازش میکرد؛که همونطور که اول گفتم فضای بسیار تاریکی رو ترسیم میکنه.
موفق و موید
برای جمیع کشته شدگان طلب آمرزش میکنم
خیلی این شعر زیباست
عجب کشت و کشتاریه! ناشناسها نسل همدیگرو منقرض نکنید
سعید بن مصطفی@ البته به نظر من هم مصرع اول نشان از دلزدگی از هرج و مرج دنیا هست ولی مصرع دوم یکجور درخواست پایان زندگی از خداست وقتی *یا* رو در اول مصرع دوم میاره در تقابل و تضاد با محتوای مصرع اول مصرع دوم سروده میشه به عبارتی خیام میگه اگر در دنیا به آرامش نرسیم ای کاش که زودتر این عمر(ره دور) به پایان برسه. موید این نظر مصراع سوم و چهارم هست که خیام آرزوی زندگی دوباره در این جهان رو بعد از مرگ میکنه و میگه ایکاش بعد از اینکه از دست این زندگی فعلی رها شدم در زندگی دوباره به دلخواه خودم برسم
از سال 89 تا 91 عجب بکش بکشی بوده اینجا :-P :-)
بسیار زیباست این شعر
در مصرع اول خیام میگه که ای کاش در این دنیا هیچ وقت از اول حضور پیدا نکرده بودیم و همیشه در خواب عدم و بی خبری فروخفته بودیم .
در مصرع دوم میگه که حالا که به این دنیا پا گذاشتیم اقلا ای کاش این اومدنمون معنی و سرانجامی داشت .
در بیت دوم هم آرزو می کنه که حالا که از عدم به این مهمانی (زندگی) در دنیا دعوت شده ایم و این مهمانی هیچ غایتی هم نداره ، حداقل ای کاش بعد از پایان این مهانی باز هم امید داشتیم یک بار دیگه به اون دعوت بشیم حتی شده بعد از صد هزار سال .
شعر ی از فریدون مشیری در جواب این ابیات خیام
برگ درخت و زمین را نگاه کن
این برگ خاک می شود
و این خاک باز ،برگ
ما پاره ای از جان جهانیم،،بی گمان
بودیم در تار و پود آن
هستیم بعد از این
همراه او روان
در تنگنای خاک اگر چه
این پاره ها زهم می پراکند
هر پاره زندگی بی مرگ خویش را آغاز می کند
تا باز ،کی ،کجا
ده ،ضد، هزار سال دگر
با کدام برگ
در پیکر کدام گیاه از کدام دشت
یک صبحدم جوانه زنان سر برآورد
بار دگر به چهره خورشید بنگرد
استاد محمدرضا شجریان نیز این دو بیتی رو در آلبوم رباعیات خیام همراه با دکلمه شاملو اجرا کردن
من به دنیا آمده ام که اشتباهات پدرانم را تکرار نکنم
حتی اگر بتوانم
تنها و تنها یکی از آنها را
آنگاه دنیا روز به روز به بهشت نزدیکتر می شود
شعری که خانم افضلی از فریدون مشیری ذکر کردند دقیقا دارد به دیدگاه "تناسخگونه" خیام اشاره میکند که تجدید پیکرههای انسان را در قالب کوزه بارها و بارها در اشعار خود گوشزد کردهاست. شاید در یک مضمون به قطعیت بشود گفت که خیام سراینده رباعیات بوده، و آن اشعار "کوزهنامهای" است که رجعت انسان را از خاک در قالب کوزهها یا گیاه و نبات بیجان همراه با نگاهی تراژیک ترسیم میکند
درباره این رباعی فکر میکنم خیام در بیت پایانی دارد نوعی کنایه را بکار میگیرد: یعنی همین لفظ "ای کاش" نوعی "لحن بعید" از خواسته شاعر است. از سایر رباعیات معتبر میشود فهمید که خیام امید چندانی به زنده شدن دوباره مردگان ندارد، اما باز با نگاهی تراژیک گویی آرزویی محال را که قصه همان "کاش را کاشتیم در نیامد" خودمان هست با اندوهی بشری بیان میکند
در کل شاعر در دو بیت به صورتی موجز سرنوشت اندوهناک بشر و سیر تراژیک زندگی یک انسان مرگاندیش را که به عمق هستی و نیستی پی برده به تصویر میکشد. این رباعی داستان خیلی از آدمها و جدالهای درونیشان برای غلبه بر حس "پوچی" در تمام عمر را روایت میکند
من ظاهر نیستی و هستی دانم
من باطن هر فراز و پستی دانم
با این هـمه از دانش خود شرمم باد
گـر مرتبه ای ورای مستی دانم
این «کاش» هایی که در این رباعی گفته می شود همه در مقام نفی و امید محال است. چون در مصرع اول هم درباره آرمیدن و رسیدن راه دراز آرزو می کند و کاش می گوید و در مقام نفی و امید محال می گوید همان طور که در جهان آرامش و راحتی بود بعد آن هم حتما خواهد بود!
این از اساس در ادامه همان تفکری است که در بسیاری از رباعی ها می گوید چرا باید خلق کرد و از بین برد تا بعدا دوباره برگرداند؟!
دارنده چو ترکیب طبایع آراست
از بهر چه او فکندش اندر کم و کاست
گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود
ورنیک نیامد این صور عیب کراست
خیام در مصرع اول تمنای آرامش در جهانی که انواع بیماری و اقسام خطر آدمی را تهدید میکند دارد و در مصرع دوم این تمنا را مطرح کرده که ای کاش امیدی به پایان این رنجها در آینده وجود داشت. بیت دوم تأکیدی بر همین مضمون است چرا که میگوید ای کاش پس از مرگ یک زندگی دوباره وجود داشت و پس از صد هزار سال مانند یک سبزه از خاک برمیخاستیم. واضح است که مطلب اخیر به زندگی پس از مرگ که مدعای ادیان است با تردید نگریسته و با یأس از آن سخن گفته است.
این شعر حکایت از بی ایمانی به معاد دارد و البته منسوب به حکیم عمر خیام است اما سروده ایشان نیست.
این مقام نفی و انکار است یعنی هیچکدام از ارزوهای ذکر شده رخ نخواهد داد. خیام بنیانگذار نیهیلیسم در شرق است. نیچه فرزند معنوی خیام در غرب است.
میگه کاش این دنیا جای آرامش بود
یا حداقل این مسیر پر از زجر پایانی داشت
ولی حالا که نمیشه آروم گرفت و این راه سخت تموم نمیشه
کاش حداقل پس از سالها مثل یه جوونه به همین پوچی و سختی برگردیم
سلام.این رباعی از خیام نیست
به نظر من خیام این شعر را در حسرت فقدان عزیز از دست رفته ای سروده
میتوان به این صورت هم خواند:
کاش که جای آرمیدن، بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
میشه برداشت کرد: ای کاش به جای اینکه آرام بگیری (رفتن از این دنیا) میبودی.
گرامی آرش
اگر بخوانیم :
کاش که جای آرمیدن، بودی
مصرع شکسته می شود و هم وزن با باقی رباعی نیست. و هم اینکه بیت از وزنِ رباعی خارج می شود.
ای کاش که جای آرمیدن، بودی
درست است.
سلام بر یاران عزیز
دنیا که نه جای آرمیدن باشد
نه جای بکام دل رسیدن باشد
افسوس چرا برای رفتن؟ شاید
رفتن به ازین رنج کشیدن باشد
سپاس از همه همراهان.