گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۶۲

ای دوست حقیقت شنو از من سخنی
با بادهٔ لعل باش و با سیم تنی
کانکس که جهان کرد فراغت دارد
از سبلت چون تویی و ریش چو منی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دوست حقیقت شنو از من سخنی
با بادهٔ لعل باش و با سیم تنی
هوش مصنوعی: ای دوست! به من گوش کن و حقیقت را بشنو. با شهدی سرخ و با زیبایی ای همچون نقره، زندگی کن.
کانکس که جهان کرد فراغت دارد
از سبلت چون تویی و ریش چو منی
هوش مصنوعی: دنیا به مانند یک کلبه است که از رنج و سختی خالی شده، و این شرایط برای افرادی مثل تو که زیبا هستید و من که دارای ریش هستم، خوشایند است.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۱۶۲ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۱۶۲ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۱۶۲ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۱۶۲ به خوانش علی قلندری

حاشیه ها

1396/04/02 22:07
روفیا

فارغ از اینکه این رباعی از خیام است یا نه به معنای این بیت از حافظ نزدیک است :
بیا که رونق این کارخانه کم نشود
به زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی

1397/01/24 23:03
ریاد

این رباعی به خوبی نشون میده که اگر به گفته برخی خیام خداباور هم باشه دئیست بوده و نه تئیست. او اعتقاد داره اگر هم خدایی این جهان رو ساخته باشه براش سبیل تو و ریش من مهم نیست، مهم نیست تو چی میخوری ، کی میخابی، اصلن هستی ، نیستی، تو هم مثل سبزه مثل کوزه، این تفکر بنیان پرستش رو زیر سوال میبره

1399/02/23 15:04
الهه

شاید هم آتئیست بوده و منظورش طبیعته ک نسبت به ما انسان‌ها کاملا بی تفاوته ورنه سازنده مگر مجنون یا مرده باشد که از مخلوق خویش این چنین غافل باشد !!

1401/02/03 02:05
رآد

اکثر رباعیات خیام  آتئیست بودنش رو میگه. ب نظر این رباعی از خیام نباشه.

1400/05/25 22:07
حمید رضا۴

می گوید: آفریننده، جهان را بر پایه ی قواعد و قوانینی معین و منظم بنیان نهاد و دخالتی در روند آن نمیکند.

به یاد ویروس کرنا افتادم که برای زیستن، خود را به جان هر انسانی که میتواند می اندازد. 

برای آفریننده هم تفاوتی نمی کند که آن انسان چه نژاد، ملیت، مذهب، باور و شخصیتی را داراست، و اینکه آیا آن فرد، عاشق و ستایشگر و شکرگزار اوست و یا ناسزاگو به او. او دخالتی نمیکند.

اما این را میبینیم  که هر جا مردمانش بدور از ایدئولوژی و باورهای عجیب و غریب، با یکدیگر با مهربانی و احترام و درک برخورد کرده اند و عقل خود را به درستی بکار گرفته اند، آنجا درد و رنج و آسیب کمتری از این بیماری وجود دارد.

شاید پیام آفریننده این است که «لازم نیست» عاشق و ستایشگر و شکرگزار من باشید. «کافیست» با هر آنچه آفریده ام خوب باشید!

اگر آنچه «کافیست» انجام شد، میتوان آنچه «لازم نیست» را نیز انجام داد. 

1400/11/16 11:02
مهریار mohsen.۲۹۸@gmail.com

منظور خیام این است که اون کسی که این جهان به این عظمت رو سخت براش فرقی نمیکنه ریش بذاری یا سبیل . سعی کن دنبال می و باده ای باشی که همه عرفا بهش اشاره کردند (نه اون باده ای که چار نفر میخورن و می افتن خرناس میکشن و بعدش سر درد میگیرن و هزار بدبختی میکشن چون اگه این بود نیاز نبود توی این همه شعر عارفان بزرگ آورده بشه هر کسی میخوره و میتونه بخوره نیاز به گفتن نداره) پس به دنبال اون می باش و نزدیک شدن به یار بی نظیر وگرنه ریش و سبیل به چه درد خدا میخوره ؟

1401/02/30 19:04
بهنام بهادری

میگه برو حال کن که خدایی نیست، اگر هم باشه من و تو و کارامون و اداهامون براش مهم نیستیم، اتفاقا منظورش از می همون باده مست کننده است، چرا بعضی فک میکنن مستی فقط خرناس و سردرد هست، "گر می نخوری طعنه مزن مستان را" عزیز جان 

1402/12/08 13:03
امید

منظور خیام این هست که کسی که ما بی اهمیت تر از این هستیم که کسی که توان خلق جهان به این بزرگی را دارد برای ما اهمیت قائل شود و به مسائل ما اهمیت دهد

در واقع ادیان رو زیر سوال میبره

1403/06/18 11:09
حبیب شاکر

سلام بر سروران ارجمند 

هر نیک و بدی که سر زند از انسان 

نفع و ضررش بخود رسد بی نقصان 

ور نه که جلال و جبروت یزدان 

نی ذره ای افزاید و کاهد از آن 

باتشکر از همه دوستان.

 

1403/11/12 22:02
ایمان مصدق

به نگر من، نگارش این رباعی این گونه می‌تواند باشد: ای دوست حقیقت شنو از من سخنی: «با باده‌ی لعل باش و با سیم تنی»... کان کس که جهان کرد فراغت دارد، از رنجش چون تویی و ریش چو منی...این کیهان چنان بزرگ است که غم‌های من و تو اهمیتی برای سازنده‌ی آن ندارد...ما ناچیز هستیم...پس زیاد سخت نگیر...