رباعی شمارهٔ ۱۲۴
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۱۲۴ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۱۲۴ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۱۲۴ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۱۲۴ به خوانش علی قلندری
حاشیه ها
ناب در اصل اناب بوده و الف ان افتاده معنی ان بی اب بوده است و برای موادی که خشک انها گران تر است به کار می رفته است
با سلام البته بنده در صحت و سقم این که در این رباعی معنای ادبی "ناب" به آن معنی که شما اشاره نمودید سوادی ندارم که اظهار نظر کنم.
اما درسی که خیام در این رباعی به خواننده می دهد اینست که استعاره ی "می" رسیدن به به آگاهی ورای عقل است، آگاهی که از سرچشمه ی آگاهی ها برگرفته شده و برای همین "ناب" و "خالص" است.
خیام بدلیل اینکه خدمات بسیاری را در زمینه ریاضیات، نجوم و فلسفه به بشر کرد، در بسیاری از اظهار نظر ها فردی عقلگرا معرفی می گردد، که مقام عشق را رد کرده است، که خود در رباعی دیگری اذعان می دارد که "فلسفی نیم" و خط بطلانی بر این نظرات است.
اما در این رباعی به وضوح عقل را سدی در مقابل کسب آگاهی در مقام عشق می داند. و اشاره ایشان به "ناب" یعنی آگاهی خالص یا همام اشراق و الهام که انسان را در معرض دریافتهایی قرار می دهد که تا کنون از آن بی خبر بوده، و به همین جهت خالص و عاری از تخلیط و غش با تجربه های عقلی است.
خیام مقام عقل را نیز رد نمی کند، بلکه مقام عشق جای دریافت الهام و الهام فراعقلی و شهود است و مقام عقل جای استنتاج و ترجمه دریافت ها.
از صبر و حوضله خوانندگان سپساسگزارم
با درود به امیر جانم سپاس از خواندنت
نمیدونم چرا دیگه همچین شعرای بزرگی پیدا نمیشه .
بسیار جالب است که در اینجا خیّام به مولانا نزدیک می شود و هر دو ، عقل یا علم ظاهری بشر را تمسخر مهر و عشق می کنند ! لابد این پرسش از این سخن بنده پیش می آید که :
خیّام بخاطر مِی است که عقل را پس می زند نه برای مهر و عشق ؟ پاسخ من چنین است : بلی امّا باید درک کرد که مِی خوردن اشخاصی نظیر خیّام نه برای عیاشی و بدمستی است که برای رسیدن به احساس والاتری است که در نبود مِی در انسان معمولاً تیست ! تأثیر حتی مستی در انسان آنگونه است که بنا بر ضرب المثل های اصیل پارسی : مستی و راستی ( که با هم است ) یا در زبان حال جاهلان بعنوان یک قشر خاصّ اجتماعی و نه بعنوان جاهل و نادان ، در تعارف مشروب می گویند برو بالا تا روشن شی ! یعنی به حالتی برسی که در روشنی چیزهای دیگری که در ورایند را ببینی . مولانا نیز در این خصوص گفته های فراوانی دارد نظیر :
عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و رفته ام من بارها
( شش جهت : بالا و پائین ، چپ و راست و عقب و جلو )
یک پرسش: مشتی می بر روی عقل زنم؛آن چنان که اورا در خواب کنم!پشنگ آب یا مایعات بر روی سبب رفع خواب می شود نه در خواب کردن!چه توضیحی دارد؟
به نظر منظور مدهوشی بعد از مِی بوده
نوشته من برای آن دوستانی است که سعی دارند خیام را به مذهب یا مذهب ملایم یا عرفان ربط دهند. خیام یک دانشمند و نابغه ستاره شناس بوده است و طرز فکر او هم مانند دیگر نوابغ دنیا شناسی مثل اینشتین و ها کینگ می باشد یعنی مذهب و عرفان از ضعف بشر به وجود آمده اند و ریشه علمی ندارند. محمد بلخی یا رومی یک شاعر مذهبی بوده و درست قطب مخالف خیام است. اساس فلسفه و شعرهای رومی مرگ و زندگی بعد از مرگ است به جز شعرهای عاشقانه ای که برای شمس گفته. فلسفه و شعر های خیام بر مبنای زندگی و زنده بودن است. و او اعتقادی به مذهب یا عرفان نداشته و به زندگی بعد از مرگ اعتقاد نداشته است. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما بخاطر افکار خودمان اشعار نابغه بزرگ ایران زمین را به مذهب ربط دهیم.
خیلی جالبه که هفت زیر نویس تا بحال داشته ایم و متاسفانه هیچکس جرئت نکرده که آنرا تفسیر کند!!!
سلام بر سروران گرام
گر باده بود صافی و شاهد ساقی
با یار موافقی و در ییلاقی
گر از خم ده منی بنوشی جامی
فریاد زند عقل بنوش الباقی
سپاس از دوستان،،😂😂😂
شراب بد نیست
خوب هم هست
اعتیاد به شراب بد و ناپسنده نه خودش