رباعی شمارهٔ ۱۲۳
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۱۲۳ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۱۲۳ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۱۲۳ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۱۲۳ به خوانش علی قلندری
حاشیه ها
به نظر من منظور خیام در این شعر این است که انسان باید از خواب غفلت بیدار شود،چون زمان مرگ انسان ها مشخص نیست و انسان ها بعد از مرگ حصرت فرصت های از دست رفته را میخورند
به نظر من منظور خیام در این شعر این است که انسان باید از خواب غفلت بیدار شود،چون زمان مرگ انسان ها مشخص نیست و انسان ها بعد از مرگ حسرت فرصت های از دست رفته را میخورند
درون مایه همه اثرهای خیام شرابه
جناب نصیری عزیز درون مایه یا مضمون کاملا با موضوع یا تم متفاوت است .درون مایه میشود گفت اصل درونی چیزیست و مضمون هم یعنی در میان گرفته ودر یک اثر یعنی فکر و خطی که در خلال آن اثر دیده میشود و صحنه های مختلف را به هم پیوند میدهد ولی موضوع یک فکر کلی است
در اینجا موضوع شراب است نه درون مایه
با جناب رضا.ب موافقم که نوشته اند منظور خیّام در این بیت ، از خواب ، خواب غفلت است
و شراب نیز شراب هشیاری ست :
باده ای هشیار سازد باده ای خواب آورد
به نظر من اینجا منظورش اینه که شب از محل خوابت پاشو که شبا فقط شراب میدن
شراب هوشیاری زیاد به نظرم درست نباشه شراب مست میکنه
این رباعی مانند بسیاری دیگر از رباعیات خیام به ارزش عمر اشاره کرده است و ما را دعوت میکند تا این فرصت کوتاه را به شادی بگذرانیم. شراب در مصرع اول اگر همان آب انگور نباشد کنایه از هر کاری است که با انجام دادن آن احساس سرخوشی و سبکبار شدن به انسان دست میدهد. از معانی تاب (در مصرع دوم) چین و شکن و پیچ و تاب خوردن است که در این صورت معنی بیت اول میتواند چنین باشد: از خواب برخیز و پیش از آن که زمانه تو را خمیده کند شرابی بنوش. یکی از معانی چرخ (در مصرع سوم) نیز زمانه و روزگار است که ستیز و دشمنی با ما وصف اوست. پس اکنون که ستیز و دشمنی چرخ را با خود دانستی، پیش از آن که به اندازه نوشیدن یک جرعه آب تو را مهلت ندهد برخیز و وقت خود را صرف کاری کن که از انجام دادن آن سرخوش و سبکبار شوی.
کاملا با نظر شما موافقم
لطفا از کانال تلگرامی من با عنوان همراه با خیام دیدن فرمایید به آدرس:
پیوند به وبگاه بیرونی
برخیز بتا بیا ز بهر دل ما
حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم
زان پیش که کوزه ها کنند از گل ما
زان پیش که از زمانه تابی بخوریم
با یکدگر امروز شرابی بخوریم
کاین چرخ فلک به گاهِ رفتن ما را
چندان ندهد امان که آبی بخوریم
محمد معتمدی، این رباعی را به زیبایی هر چه تمام تر خوانده است....( در کنار خانم یولدوز توردیوا خواننده ازبکستان) حتماً گوش دهید
بر روی گل از ابر نقاب است هنوز
در طبع دلم میل شراب است هنوز
در خواب مرو چه جای خواب است هنوز
جانا می ده که ماهتاب است هنوز
گرامی احمد
شاهد و شرابْ نیم خواب ای ساقی
این مصرعِ رباعی در گنجور اشتباه آمده
شراب به خواب نمی رود
چنین است:
شاهد زِ شرابْ نیم خواب ای ساقی.
چرا راه سخت رو میروید ، کاملا مشخص است که خیامما به ما چه میگوید ، از روی کاناپه بلند شو ، از زندگی روزمره ای که برای خودت ساختی جدا شو و آرزوهایت رو تجربه کن وقتمون خیلی کمه !!!
چون عاقبت کار مارحلت بود...شادی ونشاط زغم بهتربود
سلام بر سروران ارجمند
خواب عالم نا آگهی و بیخبریست
بی بهره چو سنگ عمر عزیزت سپریست
آن می که رهاندت ازین بیخبری
اکسیر حیات و شادی مستمریست
سپاس از همه عزیزان
متاسفانه منظور از شراب همون شراب خودمونه
بمیرم براتون
دقیقا
شمع است و شراب و ماهتاب ای ساقی
شاهد ز شراب نیم خواب ای ساقی
از خاک مگو وین دل پر آتش نیز
بر باد مده بیار آب ای ساقی
(رباعی از عطار، مختار نامه باب ۴۴)