رباعی شمارهٔ ۱۱۴
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۱۱۴ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۱۱۴ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۱۱۴ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۱۱۴ به خوانش علی قلندری
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
نظیر همین رباعی را به شهید بلخی نسبت دادهاند با این روایت:
دوشم گذر افتاد به ویرانهی طوس
دیدم جغدی نشسته جای طاووس
گفتم: «چه خبر داری از این ویرانه؟»
گفتا: «خبر این است که: افسوس! افسوس!»
ناله کوس در واقع بهنگام حرکت و ناورد کارون شاهی نواخته می شده است
کاروان شاهی
آن دوستی که از امپرسیونیسم یا شاید سورریالیسم اشعار مولانا به وجد آمده بودند،
نامشان در یادم نیست،
نظرشان درباره این رباعی چیست؟؟
واقعا چیزی مانند فیلم ارباب حلقه ها یا هری پاتر در ذهنم متبلور می شود.
مرغی که بر فراز قلعه کله کیکاووس را پیش رو نهاده با وی سخن می گوید آن هم چه حکیمانه!
کو بانگ جرس ها و چه شد ناله کوس
افسوس که سرمایه ز کف بیرون شد
وز دست اجل بسی جگرها خون شد
کس نامد از آن جهان که پرسم از وی
کاحوال مسافران دنیا چون شد
افسوس که نامه جوانی طی شد
و آن تازه بهار زندگانی دی شد
آن مرغ طرب که نام او بود شباب
افسوس ندانم که کی آمد کی شد
افسوس که بیفایده فرسوده شدیم،
وَز داسِ سپهرِ سرنگون سوده شدیم؛
دردا و ندامتا که تا چشم زدیم،
نابوده به کامِ خویش، نابوده شدیم!
سلام بر همسفران جان
ما را دو قفس از تن و دنیا باشد
آزادی از آن بسان رؤیا باشد
مرغی به قفس کجا ز شادی خواند؟
آواز دهل ز دوز زیبا باشد
سپاس بیکران