رباعی شمارهٔ ۱۱۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۱۱۲ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۱۱۲ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۱۱۲ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۱۱۲ به خوانش علی قلندری
حاشیه ها
کودک نامی گنگ است و به بچه به هر سنی میشود گفت اما شاید هیچ زبانی به اندازه فارسی واژه برایش ندارد نخست نوزاد سپس شیر خوار تا یک ساله سپستر نوپا تا سه ساله و خرد سال تا نوباوه بعد نوجوان و بعد همانا ( البته) جوان و میان سال و پیر و کهنسال زهی شکرپاره پارسی
تیز نگریستن یعنی دقت کردن
بنیاد بر فرهنگنامه ایرانیکا شاهی که نام کی بر نامش افزوده باشد از خانواده کیانیان است مانند کی قباد و اصل و فرگان ( original) کی گوییا کووی است که با king همستاک است
به سویدی هم لغت شاه با کی همریشه است
از هر چیز که بگذرم چشم پرویز را باید تیز دید او همه نیکویی های جهان را دیده 11000 استر داشته است و نیک ترین اسب او شبدیز بوده است که دیز یعنی رنگ و شبدیز یعنی شبرنگ و دلبرش مهرویی ارمنی و زیبا بوده است و رویهمرفته ریختن چشم پرویز داستان تکان دهنده ای است اگر ریز ببینیم ، سر کی کواد هم که جای جاه طلبی و برتری خواهی است ریخته است حکیم سخت در حال اندیشیدن بوده است و در برابر بر باد رفتن حاصل عمر در جهان خود را شگفت زده می نماید
برای دقت لغت درنگ را هم داریم
دقیق به عربی معنی اولش ارد است ولی معنی دقیقدر فارسی را هم میدهد
در مصراع سوم یک "واو" جا افتاده:
پندش ده و گو که نرم نرمک میبیز
در دوبیتی های پایان گرفته ( مختوم ) به حرف "ز" از خیّآم ، جای یک رباعی را خالی گذاشته اید که خواهشمندم بدین گونه درج فرمائید :
بازی بودم پریدم از عالم راز
تا زو طلبم واسطه عمر دراز
اینجا چو نیافتم کسی همدم ( یا محرم ) راز
زان در که درون شدم برون رفتم باز
گمان میکردم چهار پاره است
جناب مشهور هم چهار پاره ی
بازی بودم پریدم از عالم راز
تا زو طلبم واسطه عمر دراز
اینجا چو نیافتم کسی همدم ( یا محرم ) راز
زان در که درون شدم برون رفتم باز
را رباعی ذکر کرده اند
لطفاً توضیح دهید
با احترام
لیام
بیت دوم رو کسی توضیح بده سپاس مندم
گرامی الهه
پندش ده گو که نرم نرمک میبیز
مغز سر کیقباد و چشم پرویز
می گوید : نصیحت ش کن و بگو که این خاک که می ریزی را آرام تر بریز که سرِ کیقباد است و چشم خسرو پرویز
منظورش اینست که درین خاک هزاران راز نهفته است ، و آنرا سرسری مگیر و اندیشه کن
به نظرم بین «پگه» و «تر» باید فاصله باشد. زمان پگاه مشخص است دیگر به «تر» نیاز ندارد. تر به معنی تازه و باطراوت و شاداب است. از پیر خردمند میخواهد که پگاه، شاداب و سرحال به کودکی که خاکبیزی میکند، با دقت نگاه کند.
سلام بر همراهان همیشگی
دنیای عجیبیست خدا میداند
می زاید و می پرورد و میراند
چیزی ندهد که عاقبت نستاند
جزحسرت و داغی که بدل می ماند
سپاس از دوستان