گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۱۲

ای پیر خردمند پگه‌تر برخیز
و آن کودک خاکبیز را بنگر تیز
پندش ده گو که نرم نرمک می‌بیز
مغز سر کیقباد و چشم پرویز

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای پیر خردمند پگه‌تر برخیز
و آن کودک خاکبیز را بنگر تیز
ای پیر و مرشد دانا سحرگاهان بلند شو و به آن کودکی که با خاک بازی می‌کند با دقت نگاه کن.
پندش ده گو که نرم نرمک می‌بیز
مغز سر کیقباد و چشم پرویز
او را نصیحت کن که خاک را آرا‌م آرام روی زمین بریز، زیرا که اینها زمانی چشم خسروپرویز و مغز سر کیقباد بوده‌ست.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۱۱۲ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۱۱۲ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۱۱۲ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۱۱۲ به خوانش علی قلندری

حاشیه ها

1392/03/31 19:05
امین کیخا

کودک نامی گنگ است و به بچه به هر سنی میشود گفت اما شاید هیچ زبانی به اندازه فارسی واژه برایش ندارد نخست نوزاد سپس شیر خوار تا یک ساله سپستر نوپا تا سه ساله و خرد سال تا نوباوه بعد نوجوان و بعد همانا ( البته) جوان و میان سال و پیر و کهنسال زهی شکرپاره پارسی

1392/03/31 19:05
امین کیخا

تیز نگریستن یعنی دقت کردن

1392/03/31 20:05
امین کیخا

بنیاد بر فرهنگنامه ایرانیکا شاهی که نام کی بر نامش افزوده باشد از خانواده کیانیان است مانند کی قباد و اصل و فرگان ( original) کی گوییا کووی است که با king همستاک است

1392/03/31 20:05
امین کیخا

به سویدی هم لغت شاه با کی همریشه است

1392/03/31 20:05
امین کیخا

از هر چیز که بگذرم چشم پرویز را باید تیز دید او همه نیکویی های جهان را دیده 11000 استر داشته است و نیک ترین اسب او شبدیز بوده است که دیز یعنی رنگ و شبدیز یعنی شبرنگ و دلبرش مهرویی ارمنی و زیبا بوده است و رویهمرفته ریختن چشم پرویز داستان تکان دهنده ای است اگر ریز ببینیم ، سر کی کواد هم که جای جاه طلبی و برتری خواهی است ریخته است حکیم سخت در حال اندیشیدن بوده است و در برابر بر باد رفتن حاصل عمر در جهان خود را شگفت زده می نماید

1392/03/01 13:06
امین کیخا

برای دقت لغت درنگ را هم داریم

1392/03/01 13:06
امین کیخا

دقیق به عربی معنی اولش ارد است ولی معنی دقیقدر فارسی را هم میدهد

1392/12/17 19:03
عرفان

در مصراع سوم یک "واو" جا افتاده:
پندش ده و گو که نرم نرمک می‌بیز

1394/02/28 00:04
بهرام مشهور

در دوبیتی های پایان گرفته ( مختوم ) به حرف "ز" از خیّآم ، جای یک رباعی را خالی گذاشته اید که خواهشمندم بدین گونه درج فرمائید :
بازی بودم پریدم از عالم راز
تا زو طلبم واسطه عمر دراز
اینجا چو نیافتم کسی همدم ( یا محرم ) راز
زان در که درون شدم برون رفتم باز

1394/02/28 03:04
lyam

گمان میکردم چهار پاره است
جناب مشهور هم چهار پاره ی
بازی بودم پریدم از عالم راز
تا زو طلبم واسطه عمر دراز
اینجا چو نیافتم کسی همدم ( یا محرم ) راز
زان در که درون شدم برون رفتم باز
را رباعی ذکر کرده اند
لطفاً توضیح دهید
با احترام
لیام

1398/12/13 19:03
الهه

بیت دوم رو کسی توضیح بده سپاس مندم

1398/12/13 21:03
nabavar

گرامی الهه
پندش ده گو که نرم نرمک می‌بیز
مغز سر کیقباد و چشم پرویز
می گوید : نصیحت ش کن و بگو که این خاک که می ریزی را آرام تر بریز که سرِ کیقباد است و چشم خسرو پرویز
منظورش اینست که درین خاک هزاران راز نهفته است ، و آنرا سرسری مگیر و اندیشه کن

1399/11/05 12:02
افسانه چراغی

به نظرم بین «پگه» و «تر» باید فاصله باشد. زمان پگاه مشخص است دیگر به «تر» نیاز ندارد. تر به معنی تازه و باطراوت و شاداب است. از پیر خردمند می‌خواهد که پگاه، شاداب و سرحال به کودکی که خاک‌بیزی می‌کند، با دقت نگاه کند.

1402/02/02 17:05
حبیب شاکر

سلام بر همراهان همیشگی 

دنیای عجیبیست خدا میداند 

می زاید و می پرورد و میراند 

چیزی ندهد که عاقبت نستاند 

جزحسرت و داغی که بدل می ماند 

سپاس از دوستان